algorithmic

/ælɡəˈrɪðmɪk//ˈælɡəˈrɪðmɪk/

معنی: الگوریتمی
معانی دیگر: الگوریتمی

جمله های نمونه

1. The first is called algorithmic, which comprises a procedure or series of instructions used to solve a specific type of problem.
[ترجمه گوگل]اولین مورد الگوریتمی نامیده می شود که شامل یک رویه یا یک سری دستورالعمل است که برای حل یک نوع خاص از مسئله استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]اولی یک الگوریتمی است، که شامل یک روش یا مجموعه ای از دستورالعمل ها است که برای حل یک نوع خاص از مشکل استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the algorithmic bats were run, they flocked like real bats.
[ترجمه گوگل]هنگامی که خفاش های الگوریتمی اجرا می شدند، مانند خفاش های واقعی جمع می شدند
[ترجمه ترگمان]زمانی که خفاش ها شروع به دویدن کردند، آن ها مثل یک خفاش واقعی جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What is algorithmic if we use one notation for numbers is also algorithmic if we use the other.
[ترجمه گوگل]اگر از یک نماد برای اعداد استفاده کنیم الگوریتمی است اگر از دیگری استفاده کنیم نیز الگوریتمی است
[ترجمه ترگمان]الگوریتمی است اگر از یک نماد برای اعداد استفاده کنیم هم چنین الگوریتمی است اگر از آن استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although a high degree of parallelism is employed, algorithmic programming is still required for computations.
[ترجمه گوگل]اگر چه درجه بالایی از موازی سازی استفاده می شود، برنامه ریزی الگوریتمی هنوز برای محاسبات مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]اگر چه درجه بالایی از parallelism بکار گرفته می شود، برنامه نویسی الگوریتمی هنوز برای محاسبات لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is quite remarkable that algorithmic compressions are possible, and they illuminate our understanding of the universe enormously.
[ترجمه گوگل]این کاملاً قابل توجه است که فشرده سازی الگوریتمی امکان پذیر است و درک ما از جهان را به شدت روشن می کند
[ترجمه ترگمان]بسیار قابل توجه است که فشردگی الگوریتمی امکان پذیر است، و درک ما از جهان را به میزان زیادی روشن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The article provides the algorithmic thought and the realization of intact algorithm of critical path.
[ترجمه گوگل]مقاله به ارائه تفکر الگوریتمی و تحقق الگوریتم دست نخورده مسیر بحرانی می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله تفکر الگوریتمی و تحقق یک الگوریتم سالم از مسیر بحرانی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On this basis, i study the algorithmic method of the accessory's cubage and mass.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، من روش الگوریتمی مکعب و جرم لوازم جانبی را مطالعه می کنم
[ترجمه ترگمان]در این اساس، من روش الگوریتمی of و جرم جانبی را مطالعه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Clearly an algorithmic approach will find it difficult if not impossible to keep up with fashion trends.
[ترجمه گوگل]واضح است که یک رویکرد الگوریتمی، اگر نگوییم غیرممکن است، همگامی با روند مد را دشوار خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]واضح است که یک رویکرد الگوریتمی ممکن است مشکل را با رونده ای مد حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. ALGOrithmic Language; a programming language used to express computer programs as algorithms.
[ترجمه گوگل]زبان الگوریتمی; یک زبان برنامه نویسی که برای بیان برنامه های کامپیوتری به عنوان الگوریتم استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]زبان ALGOrithmic؛ یک زبان برنامه نویسی برای بیان برنامه های رایانه ای به عنوان الگوریتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The delay is short, the algorithmic complexity is not high and G. 729A is suitably implemented on DSP chip.
[ترجمه گوگل]تأخیر کوتاه است، پیچیدگی الگوریتمی بالا نیست و G 729A به طور مناسب بر روی تراشه DSP پیاده سازی شده است
[ترجمه ترگمان]تاخیر زمانی کوتاه است، پیچیدگی الگوریتمی بالا و G نیست ۷۲۹ A به طور مناسب بر روی تراشه DSP پیاده سازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Algorithmic thought of compared elimination was particularly discussed in this paper. Program flow chart was drawn up and the main code was provided.
[ترجمه گوگل]تفکر الگوریتمی حذف مقایسه ای به ویژه در این مقاله مورد بحث قرار گرفت نمودار جریان برنامه تهیه شد و کد اصلی ارائه شد
[ترجمه ترگمان]تفکر الگوریتمی برای حذف مقایسه به طور خاص در این مقاله مورد بحث قرار گرفت نمودار جریان برنامه کشیده شد و کد اصلی ارایه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The algorithmic lateral inhibition model (ALI) is proposed to extract the motion in multiple channels in the form of temporal and spatial-temporal filtering.
[ترجمه گوگل]مدل بازداری جانبی الگوریتمی (ALI) برای استخراج حرکت در کانال‌های چندگانه در قالب فیلترهای زمانی و مکانی-زمانی پیشنهاد شده‌است
[ترجمه ترگمان]مدل بازدارنده جانبی الگوریتمی (علی)پیشنهاد شده است که حرکت در کانال های چندگانه به شکل فیلتر موقتی و زمانی - زمانی را استخراج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This method has been programmed with FORTRAN algorithmic language and put into use on FELIX C-256 electronic computer.
[ترجمه گوگل]این روش با زبان الگوریتمی FORTRAN برنامه ریزی شده و در کامپیوتر الکترونیکی FELIX C-256 مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این روش با استفاده از زبان الگوریتمی FORTRAN برنامه ریزی شده است و در کامپیوتر فلیکس - ۲۵۶ مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In recent months, he has devised an algorithmic approach to face recognition that has produced prodigious results.
[ترجمه گوگل]در ماه های اخیر، او یک رویکرد الگوریتمی برای تشخیص چهره ابداع کرده است که نتایج شگفت انگیزی را به همراه داشته است
[ترجمه ترگمان]در ماه های اخیر، او یک رویکرد الگوریتمی را برای تشخیص مواجهه با نتایج شگفت انگیز ابداع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the end, it demonstrate an algorithmic example to analyze the counting process and analytical superiority.
[ترجمه گوگل]در پایان، یک مثال الگوریتمی برای تحلیل روند شمارش و برتری تحلیلی نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در پایان، یک مثال الگوریتمی را برای تجزیه و تحلیل فرآیند شمارش و برتری تحلیلی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الگوریتمی (صفت)
algorithmic

تخصصی

[ریاضیات] الگوریتمی، خوارزمیک

انگلیسی به انگلیسی

• originating in or pertaining to an algorithm (set of rules for solving a mathematical problem)

پیشنهاد کاربران

algorithmic ( ریاضی )
واژه مصوب: الگوریتمی
تعریف: منسوب به الگوریتم/ خوارزمی|||متـ . خوارزمیک

بپرس