aggressor

/əˈɡresər//əˈɡresə/

معنی: پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، حمله کننده، غاصب
معانی دیگر: (اشخاص و کشورها) متجاوز، یورش بر، برتاختگر، آغاز کننده ی جنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person, group, animal, or nation that starts aggression against another.

- The police tried to determine who had been the primary aggressor in the bar brawl.
[ترجمه گوگل] پلیس تلاش کرد تا مشخص کند چه کسی متجاوز اصلی در نزاع بار بوده است
[ترجمه ترگمان] پلیس سعی کرد مشخص کند که چه کسی متجاوز بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A succession of military defeats weakened the aggressor.
[ترجمه گوگل]شکست های متوالی نظامی متجاوز را تضعیف کرد
[ترجمه ترگمان]یک سلسله شکست های نظامی متجاوز را تضعیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They demanded that all the aggressor troops be pulled out from their country.
[ترجمه گوگل]آنها خواستار خروج تمامی نیروهای متجاوز از کشورشان شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها درخواست کردند که تمام نیروهای متجاوز از کشور خود بیرون کشیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Aggressor troops held the capital of the country.
[ترجمه گوگل]نیروهای متجاوز پایتخت کشور را در دست داشتند
[ترجمه ترگمان]نیروهای aggressor پایتخت این کشور را در دست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The aggressor troops marched into the neighbouring country on the pretext of searching for their missing soldier.
[ترجمه گوگل]نیروهای متجاوز به بهانه جستجوی سرباز مفقود شده خود وارد کشور همسایه شدند
[ترجمه ترگمان]نیروهای متجاوز به بهانه گشتن به دنبال سرباز گم شده خود وارد کشور همسایه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Penelope became the aggressor, tactful, knowledgeable, sure as the lover.
[ترجمه گوگل]پنه لوپه تبدیل به یک متجاوز، با درایت، آگاه و مطمئن به عنوان عاشق شد
[ترجمه ترگمان]پنه لوپه به طرف متجاوز، مو دب، دانا و مطمئن به عنوان عاشق تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An Oriental circle of yin and yang; no aggressor, no conquest.
[ترجمه گوگل]یک دایره شرقی از یین و یانگ نه متجاوز، نه فتح
[ترجمه ترگمان]یک دایره شرقی از یین و یانگ؛ نه مهاجم بود و نه فتح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The aggressor must be prepared to deliver on his threat, with more bombs and, if necessary, with all-out war.
[ترجمه گوگل]متجاوز باید آماده باشد تا تهدید خود را با بمب های بیشتر و در صورت لزوم با جنگ همه جانبه انجام دهد
[ترجمه ترگمان]متجاوز باید آماده باشد تا تهدید خود را با بمب های بیشتری انجام دهد و در صورت لزوم، با تمام جنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The aggressor will possibly steal the user the status information or the password.
[ترجمه گوگل]متجاوز احتمالاً اطلاعات وضعیت یا رمز عبور را از کاربر می‌دزدد
[ترجمه ترگمان]مهاجم احتمالا اطلاعات وضعیت یا رمز عبور را به کاربر خواهد رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The aggressor troops were then being pulled out of the area.
[ترجمه گوگل]سپس نیروهای متجاوز از منطقه بیرون کشیده شدند
[ترجمه ترگمان]سپس نیروهای متجاوز از منطقه بیرون کشیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The international community must apply sanctions against the aggressor country.
[ترجمه گوگل]جامعه جهانی باید تحریم هایی را علیه کشور متجاوز اعمال کند
[ترجمه ترگمان]جامعه بین المللی باید تحریم ها علیه کشور متجاوز را اعمال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They demanded that the aggressor troops be withdrawn immediately.
[ترجمه گوگل]آنها خواستار خروج فوری نیروهای متجاوز شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار عقب نشینی فوری سربازان متجاوز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We were allied with them against the aggressor.
[ترجمه گوگل]ما با آنها در برابر متجاوز متحد بودیم
[ترجمه ترگمان]ما با اونها در برابر حمله متحد شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They demanded that the aggressor troops ( should ) be withdrawn immediately.
[ترجمه گوگل]آنها خواستار خروج فوری نیروهای متجاوز (باید) شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها درخواست کردند که سربازان متجاوز (باید)فورا عقب نشینی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Furthermore, the aggressor wrote contumelious words aft .
[ترجمه گوگل]بعلاوه، متجاوز در پس از آن، کلمات ناهنجار نوشت
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، متجاوز کلمات contumelious را در عقب کشتی نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرخاشگر (اسم)
aggressor

مهاجم (اسم)
aggressor, raider, invader

متجاوز (اسم)
aggressor, offender, violator, transgressor, trespasser, wrongdoer

حمله کننده (اسم)
assailant, aggressor, invader, rusher, launcher

غاصب (اسم)
aggressor, violator, usurper, rapist, tyrant, oppressor

تخصصی

[حقوق] متجاوز، متعدی

انگلیسی به انگلیسی

• one who attacks first
the aggressor is the person or country that starts a fight.

پیشنهاد کاربران

آماده برای درگیری - شروع کننده دعوا
متعدّی
مثال :
It is not a problem with poverty or ignorance, a problem with their aggressors and thoughts. I will speak with a little clarity. There are some who think that circumcision is better for a girl in the future for his sexual life
متجاوز - مهاجم - هجوم برنده - حمله کننده
noun
[count] : a person or country that attacks another : a person or country that starts a fight or war
◀️ Each country accused the other of being the aggressor
تجاوزگر

بپرس