aforementioned

/əˈfɔːrˌmenʃənd//əˌfɔːˈmenʃənd/

معنی: مزبور، فوقالذکر
معانی دیگر: گفته شده در بالا، مذکور، مذبور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: mentioned or cited previously.

- As explained earlier, there were two winners of the prize this year, and the aforementioned prize amount will be awarded to each of the two.
[ترجمه گوگل] همانطور که قبلا توضیح داده شد، امسال دو نفر برنده جایزه بودند و مبلغ جایزه فوق به هر یک از این دو نفر تعلق می گیرد
[ترجمه ترگمان] همانطور که قبلا توضیح داده شد، امسال دو برنده جایزه بودند و مبلغ جایزه مذکور به هر کدام از این دو جایزه داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the aforementioned writers' works
آثار نویسندگان فوق الذکر

2. The aforementioned Mr Parkes then entered the cinema.
[ترجمه گوگل]آقای پارکز فوق الذکر سپس وارد سینما شد
[ترجمه ترگمان]سپس آقای Parkes به سینما وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The aforementioned was/were seen waiting outside the building.
[ترجمه گوگل]افراد فوق الذکر در بیرون ساختمان منتظر بودند/ دیده شدند
[ترجمه ترگمان]همانطور که در بالا ذکر شد، در بیرون ساختمان دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The aforementioned person was at the scene of the accident.
[ترجمه گوگل]فرد مذکور در محل حادثه حضور داشت
[ترجمه ترگمان]شخص مذکور در صحنه تصادف بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The property belongs to the aforementioned Mr Jones.
[ترجمه گوگل]ملک متعلق به آقای جونز فوق الذکر است
[ترجمه ترگمان]این خاصیت متعلق به آقای جونز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The aforementioned was/were acting suspiciously.
[ترجمه گوگل]موارد فوق مشکوک عمل می کردند
[ترجمه ترگمان]همانطور که در بالا ذکر شد، آن ها با سو ظن عمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In addition to the aforementioned film projects, Elliott has appeared in two TV comedies.
[ترجمه گوگل]علاوه بر پروژه های سینمایی ذکر شده، الیوت در دو کمدی تلویزیونی نیز ظاهر شده است
[ترجمه ترگمان]الیوت علاوه بر پروژه های فوق، در دو کمدی تلویزیونی ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meridon is linked to the aforementioned Lacey sagas, but its plot is self-contained.
[ترجمه گوگل]مریدون به حماسه های فوق الذکر Lacey مرتبط است، اما طرح آن مستقل است
[ترجمه ترگمان]Meridon به حماسه \"لیسی\" اشاره دارد، اما نقشه آن خود - محتوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The aforementioned Brecon Beacons National Park were, of course, delighted to support the new railway.
[ترجمه گوگل]پارک ملی Brecon Beacons که در بالا ذکر شد، البته از حمایت از راه‌آهن جدید خوشحال بود
[ترجمه ترگمان]البته پارک ملی Brecon Beacons نیز از پشتیبانی از خط آهن جدید خوشحال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We had taken them with the aforementioned pinch of salt.
[ترجمه گوگل]ما آنها را با نمک فوق الذکر گرفته بودیم
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را با مقداری نمک برداشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Aforementioned principles and provisions are binding on all Member State authorities, including the courts.
[ترجمه گوگل]اصول و مقررات فوق الذکر برای تمام مقامات کشورهای عضو، از جمله دادگاه ها الزام آور است
[ترجمه ترگمان]اصول و مقررات aforementioned در تمامی مراجع کشورهای عضو، از جمله دادگاه ها لازم الاجرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thinkers, like the aforementioned, gained status because they suggest answers that have the ring of truth.
[ترجمه گوگل]متفکران نیز مانند کسانی که در بالا ذکر شد، جایگاهی کسب کردند زیرا پاسخ هایی را پیشنهاد می کنند که حلقه حقیقت دارند
[ترجمه ترگمان]متفکرانی از جمله فوق الذکر، وضعیت را به دست آوردند، زیرا پاسخی را پیشنهاد می کنند که حلقه حقیقت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A dunk into that aforementioned garlic butter sauce is highly recommended.
[ترجمه گوگل]خوردن آن در سس کره سیر فوق الذکر به شدت توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از سس کره سیر فوق الذکر به شدت توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Colonel, son of the aforementioned Marquis, comes to inspect the troops and becomes enamoured of Gertrudis' beauty.
[ترجمه گوگل]سرهنگ، پسر مارکیز فوق، برای بازرسی سربازان می آید و شیفته زیبایی گرترودیس می شود
[ترجمه ترگمان]سرهنگ، که پسر مارکی ذکر شده بود، درصدد برآمد که سربازان را بازرسی کند و شیفته زیبایی Gertrudis شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مزبور (صفت)
aforesaid, aforementioned

فوق الذکر (صفت)
aforesaid, aforementioned

انگلیسی به انگلیسی

• mentioned before, stated before
when you refer to the aforementioned person or subject, you mean the person or subject that has already been mentioned; a formal word.

پیشنهاد کاربران

گفته شده. ذکر شده. مزبور. مذکور
مثال:
In the aforementioned holy verse, [the Quran] states, “And Allah has the power to grant them victory” .
در آیه شریفه ی ذکر شده قرآن می فرماید: � وَ اِنَّ اللَهَ عَلیٰ نَصرِهِم لَقَدیر {و خداوند قدرت اعطای پیروزی به آنها را دارد}�
از پیش ذکر شده
پیشتر ذکر شده
نام برده
یاد شده
نام برده شده
نام برده
مذکور ( عربی )
سابق الذکر
نام برده
که پیشتر ذکرش آمد
said . adjective [only before noun] law
mentioned before SYN aforementioned
The said weapon was later found in the defendant’s home.
سالف الذکر
بهتره برای این عبارت از �فوق الذکر� استفاده نکنید. این نمونۀ غیرمعیار است. به جای اون بهتره از معادل هایی مانند زیر استفاده بشه:
یاد شده در بالا، مذکور در فوق؛ پیش گفته.
پیش گفته
ذکر شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس