adorable

/əˈdɔːrəbl̩//əˈdɔːrəbl̩/

معنی: ستوده، شایان ستایش، قابل پرستش
معانی دیگر: (عامیانه) دلپذیر، زیبا، پرستیدنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: adorably (adv.), adorableness (n.)
(1) تعریف: deserving of being liked or admired; lovable.
مترادف: lovable
متضاد: detestable, hateful, repulsive
مشابه: likable, sweet, winsome

- They're an adorable couple.
[ترجمه پرنیان] آنها زوج دوست داشتنی هستند.
|
[ترجمه Yegane Zri] آنها یک زوج دوست داشتنی هستند.
|
[ترجمه امیر] انها زوج جذابی هستند
|
[ترجمه گوگل] آنها یک زوج دوست داشتنی هستند
[ترجمه ترگمان] اونا زوج قابل ستایشی هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: charming.
مترادف: charming, cute, darling, enchanting, winsome
متضاد: disgusting, repellent, unappealing, unattractive, unpleasant
مشابه: alluring, attractive, delightful, divine, fair, fetching, lovely, pleasing, precious, pretty, sweet

- These puppies are adorable.
[ترجمه ساغر] این پاپی های کوچولی دوستداشتنی گوگولی اند
|
[ترجمه Della] این توله ها گوگولیَن.
|
[ترجمه Nothing] این توله سگ ها دوست داشتنی هستند. یا این پاپی ها دوست داشتنی هستند.
|
[ترجمه گوگل] این توله ها دوست داشتنی هستند
[ترجمه ترگمان] این طوله سگ ها دوست داشتنی هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an adorable baby
کودک تو دل برو

2. Your smile looks adorable. You should wear it more often.
[ترجمه A.A] لبخندت زیبا به نظرمیرسه ، تو باید بیشتر وقتها لبخند بزنی
|
[ترجمه .] لبخند شما بسیار زیبا به نظر میرسد. تو باید بیشتر وقت ها لبخند بزنی
|
[ترجمه گوگل]لبخندت شایان ستایش به نظر می رسد شما باید آن را بیشتر بپوشید
[ترجمه ترگمان] لبخند تو قابل ستایشه باید بیشتر از اینا استفاده کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is adorable for his devotion to science.
[ترجمه پرنیان] او برای فداکاری خود در راه علم، قابل ستایش است
|
[ترجمه گوگل]او به خاطر ارادتش به علم شایان ستایش است
[ترجمه ترگمان]او برای خود علم و دانش قابل پرستش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What an adorable child!
[ترجمه گوگل]چه کودک دوست داشتنی!
[ترجمه ترگمان]چه بچه دوست داشتنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Oh what an adorable little baby!
[ترجمه Rewi] اوه چه بچه ی کوچک نازی!
|
[ترجمه گوگل]آه چه بچه کوچولوی دوست داشتنی ای!
[ترجمه ترگمان]! اوه، چه کوچولوی دوست داشتنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I approached some adorable creature in a belly shirt with a pierced tongue.
[ترجمه گوگل]به موجودی دوست داشتنی با پیراهن شکمی با زبان سوراخ شده نزدیک شدم
[ترجمه ترگمان]به یک موجود پرستیدنی که با زبانی شکافته شده بود نزدیک شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Often, a nurse was there, alone, in adorable vigil.
[ترجمه گوگل]اغلب، یک پرستار آنجا بود، به تنهایی، در حال احتیاط شایان ستایش
[ترجمه ترگمان]اغلب، یک پرستار آنجا بود، تنها، در مراسم شب زنده داری عاشقانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your dress is absolutely adorable.
[ترجمه گوگل]لباس شما کاملا دوست داشتنی است
[ترجمه ترگمان] لباس تو واقعا قابل ستایشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was not holding the adorable, fat baby with the ashen curls.
[ترجمه گوگل]او بچه شایان ستایش و چاق با فرهای خاکستری را در آغوش نداشت
[ترجمه ترگمان]او بچه دوست داشتنی و چاق را با موهای خاکستری اش بغل نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My darling, you are adorable.
[ترجمه گوگل]عزیزم تو دوست داشتنی هستی
[ترجمه ترگمان]عزیزم، تو قابل پرستش هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The calves were really adorable.
[ترجمه گوگل]گوساله ها واقعا دوست داشتنی بودند
[ترجمه ترگمان] The واقعا دوست داشتنی بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "How adorable!" she trills.
[ترجمه گوگل]"چقدر دوست داشتنی!" او تریل می کند
[ترجمه ترگمان]چقدر دوست داشتنی اون trills
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We have three adorable children.
[ترجمه گوگل]ما سه فرزند دوست داشتنی داریم
[ترجمه ترگمان]سه تا بچه دوست داشتنی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What an adorable baby!
[ترجمه گوگل]چه بچه دوست داشتنی!
[ترجمه ترگمان]! چه بچه دوست داشتنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستوده (صفت)
admirable, praised, commendable, praiseworthy, laudable, celebrated, adorable, well-known, famous, famed, far-famed

شایان ستایش (صفت)
adorable

قابل پرستش (صفت)
adorable, worshipful

انگلیسی به انگلیسی

• admirable, worthy of adoration; cute, delightful, charming
an adorable child or animal is delightful, lovable, and attractive.

پیشنهاد کاربران

دوست داشتنی
شایان ستایش، قابل پرستش، پرستیدنی، زیبا، دلربا، جذاب، گیرا، عزیز
Oh what an adorable little baby!
اوه؛ چه نی نی کوچولوی نازی!
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : adore
✅️ اسم ( noun ) : adoration
✅️ صفت ( adjective ) : adorable / adoring
✅️ قید ( adverb ) : adorably / adoringly
دوست داشتنی ، بامزه ، تو دل برو، خیلی زیبا
Cute
جذاب
1 - قابل پرستیدن، پرستیدنی، ( به معنای لغوی نزدیک است )
2 - قابل ستایش، قابل افتخار ( در ترجمه جملات نسبت به معنای اول مناسب تر به نظر می آید )
3 - ناز، تو دل برو، خیلی دوست داشتنی ( حالت عامیانه تر )
...
[مشاهده متن کامل]

تذکر:
adore != like/ love/ enjoy
adore = like/love/enjoy very much
If you use adore to mean 'like/ enjoy/love', you may ( ریاکار، دو رو ) sound insincere.
بررسی ساختار کلمه برای کمک به درک معنی کلمه مجرد ( غیر عینی ) فوق:
( توانا بودن ~ ) adorable = adore able
adore ( verb ) :
Synonyms: love very much, worship, admire, honor, glorify
Antonym: detest ( بیزاز بودن، متنفر بودن )

فوق العاده دوست داشتنی
دوس داشتنی
you to make an adorable couple
Adorable=charming
ستوده_قابل پرستش
عامیانه زیبا_پرستیدنی_دلپذیر
ستودنی
جذاب لعنتی
very attractive
ستایش
ناز و تو دل برو
مثال Oh what an adorable little baby!
اوه. چه بچه کوچولوی ناز و تو دل برویی
برازنده
جذاب. دلربا
بامزه، دوست داشتنی
تو دل برو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس