adduct


(زیست شناسی) ورین بردن، به محور کشیدن، به سوی خط وسط کشیدن، محور کشی کردن، نزدیک به محور کردن، به هم نزدیک کردن (در برابر: abduct)، vt : ش، بمرکز نزدیک کردن، بدرون کشیدن، ترکیب اضافی

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: adducts, adducting, adducted
مشتقات: adductive (adj.)
• : تعریف: to move or pull (a body part such as a muscle) toward the main axis. (Cf. abduct.)

جمله های نمونه

1. muscles which adduct the fingers
عضلاتی که انگشت ها را به هم نزدیک می کنند

2. In fact the adduct was reasonably stable at room temperature and in solutions of up to 20 percent water content.
[ترجمه گوگل]در واقع ترکیب اضافی در دمای اتاق و در محلول هایی با محتوای آب تا 20 درصد پایدار بود
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، محصول افزایشی در دمای اتاق و در محلول های ۲۰ درصد از محتوای آب پایدار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this step, the adduct from stepl is fluorinated.
[ترجمه گوگل]در این مرحله افزودنی از stepl فلوئور می شود
[ترجمه ترگمان]در این مرحله، محصول اضافی از stepl fluorinated است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The relationship between product composition and adduct dealcoholization temperature was studied in a fluidized bed.
[ترجمه گوگل]رابطه بین ترکیب محصول و دمای خارج کردن الکل افزودنی در یک بستر سیال مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]رابطه بین ترکیب محصول و محصول افزایشی dealcoholization در بس تر سیال مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. HX -2 type deinking agent containing the adduct of epoxide and a mixture of natural fat and polyhydric alcohol was developed with reference to the Japanese patent JP60 - 23958
[ترجمه گوگل]ماده جوهر زدایی نوع HX-2 حاوی ترکیب اضافی اپوکسید و مخلوطی از چربی طبیعی و الکل پلی هیدرویک با ارجاع به ثبت اختراع ژاپنی JP60 - 23958 توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]HX - نوع deinking حاوی محصول اضافی اپوکسید و ترکیبی از چربی طبیعی و الکل polyhydric، با اشاره به ثبت اختراع Japanese ژاپنی ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Polyamine - epoxy adduct is used as waterborne epoxy hardener generally.
[ترجمه گوگل]مواد افزودنی پلی آمین - اپوکسی به طور کلی به عنوان سخت کننده اپوکسی موجود در آب استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]محصول اضافی اپوکسی - اپوکسی به طور کلی به عنوان اپوکسی به آب مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's a two - component amine adduct cured epoxy coating with special conducting electrostatic materials.
[ترجمه گوگل]این یک پوشش اپوکسی دو جزء آمین افزودنی با مواد الکترواستاتیک رسانای ویژه است
[ترجمه ترگمان]این یک آمین یک آمین دو جزیی است که روکش اپوکسی را با استفاده از مواد الکترواستاتیک خاص، درمان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's a two - component amine adduct cured epoxy paint.
[ترجمه گوگل]این یک رنگ اپوکسی دو جزئی است که با ترکیب ترکیبی آمین پخته شده است
[ترجمه ترگمان]این یک آمین یک آمین دو جز است که رنگ اپوکسی را درمان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By contrast, the exo adduct possesses a trans relationship between the dienophile electron-withdrawing group and the trans diene substituent .
[ترجمه گوگل]در مقابل، ادداکت اگزو دارای یک رابطه ترانس بین گروه الکترون کشنده دی انوفیل و جانشین ترانس دین است
[ترجمه ترگمان]در مقابل، محصول اکسو دارای یک رابطه ترانس بین گروه الکترون کشنده و جانشین دی ان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The characteristics of new hardener and TDI - TMP adduct were compared.
[ترجمه گوگل]ویژگی های هاردنر جدید و ترکیب افزایشی TDI - TMP مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های محصول افزایشی new و TDI - TMP در مقایسه با یکدیگر مقایسه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The unsaturated fatty acid methyl esters (FAMEs) were separated from the fatty acid methyl esters mixture using urea adduct method.
[ترجمه گوگل]متیل استرهای اسید چرب غیراشباع (FAMEs) از مخلوط متیل استرهای اسید چرب با استفاده از روش افزودن اوره جدا شدند
[ترجمه ترگمان]The اسیده ای چرب اشباع نشده (FAMEs)از اسیده ای چرب تری متیل استرها، با استفاده از روش اضافی urea جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The catalyst is a twisted chair structure and reacts with borane at the N site of the catalyst to form catalyst borane adduct. The formation reaction is exothermic.
[ترجمه گوگل]کاتالیزور یک ساختار صندلی پیچ خورده است و با بوران در محل N کاتالیزور واکنش می دهد و ترکیب اضافی بوران کاتالیزور را تشکیل می دهد واکنش تشکیل گرمازا است
[ترجمه ترگمان]کاتالیزگر یک ساختار صندلی پیچیده است و با borane در سایت N در کاتالیزور واکنش می دهد تا محصول افزایشی catalyst را شکل دهد واکنش شکل گیری گرماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results from TGA and FTIR showed that the degradation stage was a deblocking reaction of the blocked adduct.
[ترجمه گوگل]نتایج حاصل از TGA و FTIR نشان داد که مرحله تخریب یک واکنش انسدادی از ترکیب اضافی مسدود شده بود
[ترجمه ترگمان]نتایج TGA و FTIR نشان دادند که مرحله تخریب یک واکنش deblocking از محصول اضافی مسدود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ochratoxin A may act by induction of DNA strand breaks, sister chromatid exchanges, DNA adduct formation, or reactive oxygen but the mechanism of action as a toxin is not yet resolved.
[ترجمه گوگل]اکراتوکسین A ممکن است با القای شکستن رشته DNA، تبادل کروماتید خواهر، تشکیل ترکیب اضافی DNA، یا اکسیژن فعال عمل کند، اما مکانیسم عمل به عنوان یک سم هنوز حل نشده است
[ترجمه ترگمان]Ochratoxin A ممکن است با القا شکستن رشته DNA، مبادله chromatid خواهری، تشکیل محصول اضافی DNA یا اکسیژن انفعالی عمل کند، اما مکانیزم عمل به عنوان یک سم هنوز حل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] محصول افزایشی، - ورین بردن، به محور کشیدن، به سوى خط وسط کشیدن، محور کشی کردن، نزدیک به محور کردن، به هم نزدیک کردن (در برابر: abduct)
[نساجی] محصول افزایشی - مجموعه
[پلیمر] محصول افزایشی

انگلیسی به انگلیسی

• draw close; bring towards the body's central axis (physiology)

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : ad/duct ✅ تلفظ واژه: ad - DUKT ✅ معادل فارسی و توضیح واژه: نزدیک شدن به خط میانی ( بدن ) ✅ اجزاء و عناصر واژه در پزشکی ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) : -
[پزشکی] نزدیک شدن به خط میانی ( بدن )
adduct ( شیمی )
واژه مصوب: محصول افزایشی
تعریف: نوعی ترکیب شیمیایی که از واکنش افزایشی میان دو گونه ایجاد می شود
آدوکت، نزدیک بردن، اداکت، ورین بردن، یقرب
بەسوی مرکز یا خط میانی کشیدن
( a product of a direct addition of two or more distinct molecules ( Chemistry
محصول افزایشی

بپرس