addictive

/əˈdɪktɪv//əˈdɪktɪv/

معنی: معتاد کننده
معانی دیگر: اعتیادآور، خو آفرین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: tending to cause one to become addicted.

- Morphine is a highly addictive drug.
[ترجمه گوگل] مورفین یک داروی بسیار اعتیادآور است
[ترجمه ترگمان] مورفین یک داروی بسیار اعتیادآور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: ceaselessly compelling. or tempting.

- These potato chips are addictive; I can't stop eating them.
[ترجمه گوگل] این چیپس های سیب زمینی اعتیاد آور هستند من نمی توانم از خوردن آنها دست بکشم
[ترجمه ترگمان] این چیپس های سیب زمینی اعتیاد آوره نمیتونم جلوی خوردن اونا رو بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I didn't think I liked playing games on my phone, but this one is very addictive.
[ترجمه گوگل] فکر نمی کردم دوست داشته باشم با گوشی خود بازی کنم، اما این یکی بسیار اعتیاد آور است
[ترجمه ترگمان] فکر نمی کردم از بازی کردن با تلفن خوشم امده باشد، اما این یکی خیلی اعتیاد آوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: tending to become easily addicted, as a personality.

- She thinks she has an addictive personality because she can't stop shopping.
[ترجمه گوگل] او فکر می کند که شخصیتی اعتیاد آور دارد زیرا نمی تواند از خرید دست بکشد
[ترجمه ترگمان] او فکر می کند که او یک شخصیت اعتیاد آور دارد چون نمی تواند خرید را متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. some sleeping pills are addictive
برخی قرص های خواب اعتیاد آورند.

2. The drug is only mildly addictive.
[ترجمه گوگل]این دارو فقط کمی اعتیاد آور است
[ترجمه ترگمان] دارو فقط یه خورده اعتیاد آوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Heroin is obtained from morphine and is extremely addictive.
[ترجمه گوگل]هروئین از مرفین به دست می آید و بسیار اعتیاد آور است
[ترجمه ترگمان]هروئین از مورفین بدست می آید و بسیار اعتیادآور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Crack is a highly potent and addictive derivative of cocaine.
[ترجمه گوگل]کراک یک مشتق بسیار قوی و اعتیادآور از کوکائین است
[ترجمه ترگمان]ترک یک مشتق بسیار قوی و اعتیادآور از کوکائین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Why is it that I find chocolate so addictive?
[ترجمه گوگل]چرا به نظر من شکلات اینقدر اعتیاد آور است؟
[ترجمه ترگمان]چرا اینقدر شکلات اعتیاد آور هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To some people, smoking is addictive. Others can take it or leave it.
[ترجمه گوگل]برای برخی افراد سیگار کشیدن اعتیادآور است دیگران می توانند آن را بگیرند یا بگذارند
[ترجمه ترگمان]برای برخی افراد سیگار کشیدن اعتیاد آور است بقیه می توانند آن را بگیرند یا رها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Video movie-making can quickly become addictive.
[ترجمه گوگل]ساخت فیلم ویدئویی می تواند به سرعت اعتیادآور شود
[ترجمه ترگمان]فیلم ویدئویی می تواند به سرعت اعتیاد آور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nicotine is incredibly addictive.
[ترجمه گوگل]نیکوتین فوق العاده اعتیاد آور است
[ترجمه ترگمان]نیکوتین به طور باورنکردنی اعتیادآور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These nuts are addictive - I can't stop eating them.
[ترجمه گوگل]این آجیل اعتیاد آور است - من نمی توانم از خوردن آنها دست بکشم
[ترجمه ترگمان]این nuts اعتیاد آوره من نمیتونم جلوی خوردن اونا رو بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Crack is the most addictive drug on the market.
[ترجمه گوگل]کراک اعتیادآورترین داروی موجود در بازار است
[ترجمه ترگمان]ترک the دارو در بازار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cocaine is a highly addictive drug.
[ترجمه گوگل]کوکائین یک ماده مخدر بسیار اعتیادآور است
[ترجمه ترگمان]کوکائین اعتیاد آوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Betting can be as addictive as drinking or smoking.
[ترجمه M] شرط بندی می تواند به اندازه ی نوشیدن یا سیگار اعتیاد اور باشد
|
[ترجمه گوگل]شرط بندی می تواند به اندازه نوشیدن الکل یا سیگار اعتیادآور باشد
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری می تواند به اندازه نوشیدن یا سیگار اعتیاد آور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The problem with video game is that they're addictive.
[ترجمه گوگل]مشکل بازی های ویدیویی این است که آنها اعتیاد آور هستند
[ترجمه ترگمان]مشکل بازی ویدئویی این است که اعتیاد آور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some people have an addictive personality.
[ترجمه گوگل]برخی افراد دارای شخصیت اعتیاد آور هستند
[ترجمه ترگمان]برخی افراد یک شخصیت اعتیاد آور دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tobacco is highly addictive .
[ترجمه گوگل]تنباکو بسیار اعتیاد آور است
[ترجمه ترگمان]تنباکو اعتیاد آوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معتاد کننده (صفت)
addictive

انگلیسی به انگلیسی

• causing addiction, habit-forming
if a drug is addictive, people who start taking it find that they cannot stop.
you can also describe something as addictive when people enjoy it very much, or are unable to give it up.

پیشنهاد کاربران

۱. اعتیاد اور. ۲. لذت بخش. دلچسب
مثال:
Some sleeping pills are addictive.
برخی از قرص های خواب اعتیاد آور هستند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : addict / addiction
✅️ صفت ( adjective ) : addicted / addictive
✅️ قید ( adverb ) : _
اعتیاد آور - معتاد کننده
causing addiction: such as
🔴a : causing a strong and harmful need to regularly have or do something
◀️highly addictive drugs like crack and heroin
🔴b : very enjoyable in a way that makes you want to do or have something again
...
[مشاهده متن کامل]

◀️the addictive thrill of surfing
◀️These candies are addictive.
◀️Masturbation is an addictive thing

Exp:Drugs are addictive
اعتیاد اور
ماده مخدر

بپرس