actuation

/ˌækt͡ʃuˈeɪʃn̩//ˌækt͡ʃuˈeɪʃn̩/

معنی: تحریک، بکار اندازی، بکارگماری
معانی دیگر: بکار اندازی

جمله های نمونه

1. Actuation – can be supplied with a hammerblow handwheel, manual gear set, electric motor operator, pneumatic Globe valve calss 300Lb or hydraulic cylinder operator.
[ترجمه گوگل]فعال سازی - می تواند با یک چرخ دستی چکشی، مجموعه دنده دستی، اپراتور موتور الکتریکی، سوپاپ پنوماتیک گلوب 300 لیتری یا اپراتور سیلندر هیدرولیک عرضه شود
[ترجمه ترگمان]actuation - می تواند با دستگاه hammerblow handwheel، تنظیم لوازم دستی، اپراتور موتور الکتریکی، شیر گلوب pneumatic ۳۰۰ lb یا اپراتور سیلندر هیدرولیک تامین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The actuation system controls the unidirectional PWM direct - current machine using the interior bridge circuit of L 29
[ترجمه گوگل]سیستم تحریک دستگاه جریان مستقیم PWM یک طرفه را با استفاده از مدار پل داخلی L 29 کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم تحریک PWM سه تک جهتی PWM را با استفاده از مدار پل داخلی L ۲۹ کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This paper presents an analysis of the redundant actuation of a 4 of freedom parallel machine.
[ترجمه گوگل]این مقاله تحلیلی از تحریک اضافی یک ماشین موازی 4 آزادی ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک تحلیل از تحریک اضافی ۴ دستگاه موازی با آزادی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Variable valve actuation (VVA) is one of the most efficient methods to achieve homogeneous charge compression ignition (HCCI) and transition between HCCI and SI combustion on gasoline engine .
[ترجمه گوگل]فعال سازی متغیر سوپاپ (VVA) یکی از کارآمدترین روش ها برای دستیابی به احتراق تراکمی بار همگن (HCCI) و انتقال بین احتراق HCCI و SI در موتور بنزینی است
[ترجمه ترگمان]تحریک شیر متغیر یکی از موثرترین روش ها برای رسیدن به احتراق تراکمی فشرده سازی بار (hcci)و انتقال بین hcci و احتراق SI بر موتور بنزین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The actuation mood after how exercising restraint to be hit?
[ترجمه گوگل]خلق و خوی تحریک پس از چگونه اعمال خویشتن داری به ضربه؟
[ترجمه ترگمان]تحریک حس تحریک پس از این که چگونه از خویشتن داری استفاده می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The actuation time and countdown value can easily be set by direct moving the corresponding arrows with mouse.
[ترجمه گوگل]زمان فعال سازی و مقدار شمارش معکوس را می توان به راحتی با حرکت مستقیم فلش های مربوطه با ماوس تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]زمان تحریک و ارزش شمارش معکوس را می توان به راحتی با حرکت مستقیم فلش های متناظر با موس تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A push button switch provides a visual switch actuation acknowledgement signal when actuated.
[ترجمه گوگل]یک سوئیچ دکمه فشاری یک سیگنال تصدیق فعال سوئیچ بصری را هنگام فعال کردن ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]سوئیچ دکمه فشاری، یک سیگنال اعتراف به تحریک بصری را در زمان تحریک ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Electromagnetic valve actuation (EVA) is a new kind of variable valve timing technology.
[ترجمه گوگل]فعال سازی شیر الکترومغناطیسی (EVA) نوع جدیدی از فناوری زمان بندی متغیر سوپاپ است
[ترجمه ترگمان]تحریک سوپاپ الکترومغناطیسی (EVA)نوع جدیدی از فن آوری زمان شیر متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Next is actuation of the ejector plate.
[ترجمه گوگل]بعدی فعال کردن صفحه اجکتور است
[ترجمه ترگمان]بعدی تحریک of ejector است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A new deformable arm using micro actuation technology is introduced here.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک بازوی تغییر شکل پذیر با استفاده از فناوری میکرو فعال سازی معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Actuation time measured from when power is applied to the coil until the contacts have settled.
[ترجمه گوگل]زمان فعال سازی از زمانی که برق به سیم پیچ اعمال می شود تا زمان نشستن کنتاکت ها اندازه گیری می شود
[ترجمه ترگمان]زمان اندازه گیری شده از زمانی که قدرت به سیم پیچ اعمال می شود تا زمانی که تماس ها حل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Release time is the opposite of actuation time. It is measured from the time power is removed from the coil until the contacts have settled, again including bounce.
[ترجمه گوگل]زمان انتشار برعکس زمان فعال سازی است از زمانی که توان از سیم پیچ برداشته می شود تا زمانی که کنتاکت ها ته نشین می شوند، اندازه گیری می شود، دوباره شامل جهش
[ترجمه ترگمان]زمان انتشار برعکس زمان تحریک است آن از توان زمانی اندازه گیری می شود که از سیم پیچ حذف می شود تا زمانی که تماس ها تغییر پیدا کنند، از جمله بازتاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One avoid is actuation to fresh goods.
[ترجمه گوگل]یکی از موارد اجتناب فعال کردن کالاهای تازه است
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها تحریک به کالاهای تازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The structural characteristics and actuation principles of these components are presented in this paper. It is a technically advanced general pipe bending apparatus suited to the practical production.
[ترجمه گوگل]ویژگی های ساختاری و اصول فعال سازی این اجزا در این مقاله ارائه شده است این یک دستگاه خمش لوله عمومی از لحاظ فنی پیشرفته است که برای تولید عملی مناسب است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های ساختاری و اصول تحریک این مولفه ها در این مقاله ارائه شده است این یک دستگاه خمش کلی پیشرفته است که برای تولید عملی مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحریک (اسم)
instigation, incitement, persuasion, fret, boil, actuation, stimulation, stimulus, excitation, fomentation, agitation, excitement, animation, inanition, suasion, incitation, snit

بکار اندازی (اسم)
actuation

بکارگماری (اسم)
actuation

انگلیسی به انگلیسی

• activation, bringing into motion; motivating into action

پیشنهاد کاربران

actuation ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: فعالگری
تعریف: روشن یا خاموش یا تنظیم کردن یا به حرکت درآوردن یک دستگاه
مهندسی مکانیک: فعال سازی
پاف ( در اسپری )
مهندسی کنترل:عملگر

بپرس