accuracy

/ˈækjərəsi//ˈækjərəsi/

معنی: دقت، صحت، درستی
معانی دیگر: وقت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: accuracies
• : تعریف: the condition or quality of being accurate.
مترادف: correctness, definiteness, exactitude, exactness, fidelity, precision, thoroughness, truthfulness, verity
متضاد: inaccuracy
مشابه: authenticity, conformity, faithfulness, validity

- Annie Oakley was a Western show performer renowned for her accuracy in shooting a gun.
[ترجمه گوگل] آنی اوکلی یک مجری نمایشی وسترن بود که به خاطر دقتش در شلیک با اسلحه شهرت داشت
[ترجمه ترگمان] انی Oakley یک بازیگر نمایشی غربی بود که به خاطر دقت خود در عکاسی از تفنگ شهرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Accuracy is important when recording information.
[ترجمه گوگل] دقت در هنگام ثبت اطلاعات مهم است
[ترجمه ترگمان] دقت در هنگام ثبت اطلاعات مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He can type, but his accuracy needs improvement.
[ترجمه گوگل] او می تواند تایپ کند، اما دقت او نیاز به بهبود دارد
[ترجمه ترگمان] او می تواند تایپ کند، اما دقت او نیازمند بهبود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. microscopic accuracy
دقت موشکافانه

2. the accuracy of this calculating machine
دقت این ماشین حساب

3. the accuracy of this predictions
صحت پیش بینی های او

4. with pinpoint accuracy
با دقت موشکافانه

5. measures to ensure accuracy
اقداماتی برای حصول اطمینان از دقت عمل

6. this clock's notable accuracy
دقت شایان توجه این ساعت

7. a high degree of accuracy
دقت بسیار

8. i hereby certify the accuracy of the above statements
بدین وسیله صحت مطالب فوق را گواهی می کنم.

9. we must check the accuracy of his facts
باید صحت داده های او را بررسی کنیم.

10. he is a man of accuracy and strict method
او آدم دقیق و با نظم و ترتیبی است.

11. she hit the target with precise accuracy
با دقت کامل زد به هدف.

12. a missile that can seek and destroy enemy planes with accuracy
موشکی که می تواند هواپیماهای دشمن را با دقت بجوید و نابود کند

13. The latest missiles can be fired with incredible accuracy.
[ترجمه قاسم آباده ای] موشکهای تولید شده ی اخیر را می توان بادقت اعجاب انگیز شلیک کرد.
|
[ترجمه گوگل]جدیدترین موشک ها را می توان با دقت باورنکردنی شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]آخرین موشک ها می توانند با دقت باورنکردنی مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You may depend on the accuracy of the report.
[ترجمه گوگل]ممکن است به صحت گزارش وابسته باشید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید به صحت این گزارش اطمینان داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's a stickler for detail/accuracy/efficiency.
[ترجمه گوگل]او برای جزئیات/دقت/بازدهی بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]او یک stickler برای جزئیات \/ دقت \/ کارایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We cannot guarantee the accuracy of these figures.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم صحت این ارقام را تضمین کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم دقت این آمار را تضمین کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The computer will calculate your position with pinpoint accuracy.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر موقعیت شما را با دقت دقیق محاسبه می کند
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر موقعیت شما را با دقت دقیق محاسبه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The pilots bombed strategic targets with pinpoint accuracy.
[ترجمه گوگل]خلبانان اهداف استراتژیک را با دقت دقیق بمباران کردند
[ترجمه ترگمان]خلبانان اهداف استراتژیک را با دقت دقیق بمباران کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We are hoping to improve the accuracy of our forecasts.
[ترجمه اریانا] ما امیدواریم که دقت پیش بینی هایمان را بهبود بخشیم.
|
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که دقت پیش بینی های خود را بهبود بخشیم
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که صحت پیش بینی های ما را بهبود بخشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دقت (اسم)
resolution, accuracy, precision, attention, punctuality, exactitude, severity, delicacy, nicety, certitude, definitude, double precision, finesse

صحت (اسم)
accuracy, precision, exactitude, correctness, authenticity, validity, veracity, verity, validation, correctitude, rectitude

درستی (اسم)
integrity, accuracy, precision, exactitude, correctness, validity, truth, validation, justice, correctitude, honesty, trueness, rectitude, legitimacy

تخصصی

[حسابداری] صحت، دقت
[شیمی] صحت، درستی
[عمران و معماری] دقت - صحت
[کامپیوتر] دقت و صحت درجه دقت درستی .
[برق و الکترونیک] دقت 1- چگونگی عاری بودن از خطا 2- حد نزدیکی مقادیر نمایش داده شده هر اساب اندازه گیری به مقادیر واقعی کمیت ها ی مورد سنجش - دقت
[زمین شناسی] درستی، صحت، دقت درجهای که در آن اندازه گیری به یک مقدار معین نزدیک می شود.
[صنعت] صحت - مقدار نزدیکی بین مقدار توافق شده از یک مشاهده و مقدار مرجع مورد قبول.
[ریاضیات] دقت، درستی، صحت
[معدن] صحت (عمومی)
[آمار] درستی
[آب و خاک] صحت - درستی

انگلیسی به انگلیسی

• preciseness, exactness
accuracy is the ability to perform a task without making a mistake.
accuracy is also the quality of being true or correct.

پیشنهاد کاربران

me:so your answers not accure
( So your answers are not accuracy )
GPT:I apologize if my previous response did not meet your expectations.
As an AI assistant, I strive to provide accurate and reliable information based on the
...
[مشاهده متن کامل]

context and data I have been trained on. If you have any specific concerns or
questions, please let me know, and I will do my best to address them.

در زبان انگلیسی مثلا تلفظ خیلی خیلی دقیق یابدون لهجه
هدف زنی
نقطه زنی
مثلا در هنگام شلیک
وسط زنی
برای دیدن تفاوت دو کلمه accuracy و precision به سایت زیر مراجعه کنید. .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : accurize
اسم ( noun ) : accuracy
صفت ( adjective ) : accurate
قید ( adverb ) : accurately
معنی دقت میده مثل بازی های تفنگی که دقت سلاح را بیان میکنه
دقتِ عمل
یعنی دقت
مثال دقت درضربه مثلا در فوتبال shot accuracy
[آمار] صحت
دقت معادل مناسبی برای این واژه نیست؛
accuracy = صحت، درستی
precision = دقت، ظرافت
در شیمی: درستی
accuracy ( مهندسی نقشه‏برداری )
واژه مصوب: درستی
تعریف: معیاری که نزدیکی برایند مشاهدات یک کمیت را به اندازۀ واقعی آن نشان می‏دهد
دو واژهaccuracy و precision در اصول اندازه گیری مفاهیمی کاملاً متفاوت هستند. لذا استفاده از صحت یا درستی برای اولی و دقت برای دومی در اندازه گیری مناسب تر خواهد بود.
برای درک بهتر این مفاهیم در اندازه گیری بهتر است به استانداردهای مربوطه در ISO مراجعه شود.
در بازی هایی مانند CoD برای دقت تفنگ موقع hip fire ( تیر زدن بدون نشانه گرفتن ) به کار میرود
معنی accuracy صحت است اما متاسفانه در متون به اشتباه دقت نوشته می شود
Precision معنی دقت می دهد
بی نقص
بی اشکال و ایراد
صحیح
در منابع علمی:صحت
Being without mistakes
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس