abstractness

جمله های نمونه

1. I start my oil painting from the random abstractness with some consideration of colors.
[ترجمه گوگل]من نقاشی رنگ روغن خود را از انتزاع تصادفی با در نظر گرفتن رنگ ها شروع می کنم
[ترجمه ترگمان]من نقاشی نفتی خود را با توجه به رنگ ها شروع می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The abstractness of theory is bound to be hostile to the aesthetic experience in reading.
[ترجمه گوگل]انتزاع بودن نظریه ناگزیر به خصومت با تجربه زیبایی شناختی در خواندن است
[ترجمه ترگمان]The نظریه محدود به تجربه زیبایی شناختی در مطالعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ideographic subjectivity and abstractness results in the emphasis in "metaphysical reality" in novels.
[ترجمه گوگل]سوبژکتیویته ایدئوگرافیک و انتزاعی بودن منجر به تأکید بر «واقعیت متافیزیکی» در رمان ها می شود
[ترجمه ترگمان]ذهنیت \"ideographic\" و \"abstractness\" به تاکید در \"واقعیت متافیزیکی\" در رمان می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On image, CCP emphasizes abstractness while English verse tries to depict the real world.
[ترجمه گوگل]در تصویر، ح‌ک‌چ بر انتزاع بودن تأکید می‌کند در حالی که آیه انگلیسی سعی می‌کند دنیای واقعی را به تصویر بکشد
[ترجمه ترگمان]در تصویر، CCP روی abstractness تاکید می کند، در حالی که شعر انگلیسی تلاش می کند دنیای واقعی را به تصویر بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The conceptual abstractness, the semantic homonymy and the univocal meaning, which are the main semantic characteristics of IT terminology, are also discussed.
[ترجمه گوگل]انتزاع مفهومی، همنامی معنایی و معنای تک صدایی که از ویژگی‌های معنایی اصلی اصطلاحات فناوری اطلاعات هستند نیز مورد بحث قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]The مفهومی، homonymy معنایی و مفهوم univocal که ویژگی های معنایی اصلی واژگان فن آوری اطلاعات هستند نیز مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is characterized by abstractness, objectivity, guidance, normality, creativeness and logicalness.
[ترجمه گوگل]با انتزاع، عینیت، هدایت، عادی بودن، خلاقیت و منطقی بودن مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]آن توسط abstractness، بی طرفی، هدایت، نرمال بودن، قدرت خلاقه و logicalness مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ideographic abstractness brings about the illusionary artistic world in novels.
[ترجمه گوگل]انتزاع ایدئوگرافیک، دنیای هنری توهمی را در رمان ها به وجود می آورد
[ترجمه ترگمان]The abstractness دنیای هنری تخیلی را در رمان به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It makes Chinese pictograph completely evolve from image to abstractness and symbolization.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که تابلوی چینی کاملاً از تصویر به انتزاع و نمادسازی تکامل یابد
[ترجمه ترگمان]این امر باعث می شود تا چینی ها به طور کامل از تصویر به abstractness و symbolization تبدیل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mathematics is an important tool science, which has higher abstractness compared with other sciences.
[ترجمه گوگل]ریاضیات علم ابزار مهمی است که در مقایسه با سایر علوم از انتزاع بالاتری برخوردار است
[ترجمه ترگمان]ریاضیات ابزار ابزار مهمی است که در مقایسه با علوم دیگر دارای abstractness بالاتری می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Unsurprisingly, statements of religious doctrine activated parts of the brain that help decode metaphor and abstractness.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که اظهارات دکترین مذهبی بخش هایی از مغز را فعال می کند که به رمزگشایی استعاره و انتزاع کمک می کند
[ترجمه ترگمان]جای تعجب نیست که اظهارات دکترین مذهبی قسمت هایی از مغز فعال شده را فعال می کند که به رمز گشایی استعاره و abstractness کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] تجرید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being abstract, state of being separate from the concrete or the real

پیشنهاد کاربران

بپرس