absorptive

/əbˈsɔːptɪv//əbˈsɔːptɪv/

معنی: جاذب، جذب کننده
معانی دیگر: جاذب، جذب کننده

جمله های نمونه

1. Their luminal surfaces possess microvilli which increase the absorptive capacity of the cells.
[ترجمه گوگل]سطوح مجرای آنها دارای میکروویلی است که ظرفیت جذب سلول ها را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]سطوح luminal دارای microvilli هستند که ظرفیت جذب سلول ها را افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Wage levels have risen and the absorptive capacity of industry has decreased.
[ترجمه گوگل]سطح دستمزدها افزایش یافته و ظرفیت جذب صنعت کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]میزان دست مزد افزایش یافته است و ظرفیت جاذب کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Chitosan an obviously absorptive effect to fat, and has been used to make latest diet pills.
[ترجمه گوگل]کیتوزان به وضوح یک اثر جذب کننده چربی است و برای ساختن جدیدترین قرص های لاغری استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]کیتوزان به طور آشکار دارای تاثیر جاذب برای چربی بود و برای تهیه آخرین قرص رژیم غذایی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Absorptive boundary condition for absorbing man-made boundary reflection must be required in the numerical modeling of seismic wave.
[ترجمه گوگل]شرط مرزی جذب برای جذب بازتاب مرزی ساخته دست بشر باید در مدل‌سازی عددی موج لرزه‌ای الزامی باشد
[ترجمه ترگمان]شرایط مرزی Absorptive برای جذب تصویر مرزی ایجاد شده توسط انسان باید در مدل سازی عددی موج لرزه ای مورد نیاز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A high oil absorptive resin was synthesized by suspension polymerization using methylacrylate as monomer.
[ترجمه گوگل]یک رزین جذب روغن بالا با پلیمریزاسیون سوسپانسیون با استفاده از متیل آکریلات به عنوان مونومر سنتز شد
[ترجمه ترگمان]رزین جاذب نفت با پلیمریزاسیون suspension با استفاده از methylacrylate به عنوان مونومر سنتز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Delicate polarizer absorptive board ensure laminate the large size panel firmly and flatly.
[ترجمه گوگل]تخته جذبی پلاریزر ظریف اطمینان حاصل می کند که پانل سایز بزرگ را محکم و صاف لمینت کنید
[ترجمه ترگمان]قوس دلیکیت، board جاذب و جاذب اندازه بزرگ را به طور ثابت و صریح تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The disinfectant effect of static electricity absorptive air sterilizer was better.
[ترجمه گوگل]اثر ضد عفونی کننده ضدعفونی کننده هوای جاذب الکتریسیته ساکن بهتر بود
[ترجمه ترگمان]اثر داروی ضد عفونی کننده در حالت جاذب برق ثابت، بهتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Absorptive aqueous of indigo by activated carbon fiber ( ACF ) was studied.
[ترجمه گوگل]آب جذبی نیل توسط فیبر کربن فعال (ACF) مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]محلول آبی Absorptive بوسیله الیاف کربن فعال (ACF)مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. ObjectiveTo investigate the colonic hyperplastic and absorptive adaption in short bowel rats.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی سازگاری هیپرپلاستیک و جذبی کولون در موش‌های صحرایی روده کوتاه
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo the را بررسی کن و absorptive را تو روده کوتاه نگه می داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The absorptive property of sepiolite to Zinc Sulphate was developed in this paper.
[ترجمه گوگل]ویژگی جذب سپیولیت به سولفات روی در این مقاله توسعه داده شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی جاذب of تا روی sulphate روی این مقاله توسعه داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All cells have secretory and absorptive functions besides 4ibblasts and granular cells in connective tissue, there are myofibril, collagenous fibril and unmyelinated fibers.
[ترجمه گوگل]تمام سلول ها دارای عملکرد ترشحی و جذبی هستند علاوه بر 4 ایبلاست و سلول های دانه ای در بافت همبند، فیبریل های میوفیبریل، فیبریل کلاژنی و الیاف غیر میلین دار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همه سلول ها به علاوه سلول های ibblasts و جاذب در بافت های ارتباطی، دارای سلول های secretory و جاذب هستند و myofibril، collagenous fibril و unmyelinated وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Large surface area and strong absorptive power. High speed in absorbing diversified pernicious gases such as benzene, formaldehyde and ammonia. Regeneration in short time.
[ترجمه گوگل]سطح بزرگ و قدرت جذب قوی سرعت بالا در جذب گازهای مخرب متنوع مانند بنزن، فرمالدئید و آمونیاک بازسازی در زمان کوتاه
[ترجمه ترگمان]ناحیه سطح بزرگ و قدرت جاذب قوی سرعت بالا در جذب گازهای مضر متنوع از جمله بنزن، فرمالدیید و آمونیاک تولد دوباره در کوتاه مدت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Name : Breviscapine Characteristics: Yellow powder, moisture absorptive, odorless, tasteless or little salty in taste.
[ترجمه گوگل]نام : Breviscapine خصوصیات : پودر زرد رنگ، جذب کننده رطوبت، بی بو، بی مزه یا کمی شور
[ترجمه ترگمان]نام: پودر زرد: پودر زرد، جاذب رطوبت، بی بو، بی بو، بی مزه، بی مزه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The paper discussed the properties of PAMN high absorptive resin from structure.
[ترجمه گوگل]در این مقاله خواص رزین PAMN با جذب بالا از ساختار مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این مقاله خواص رزین جاذب بالایی را از ساختار مورد بحث قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جاذب (صفت)
absorbent, adsorbent, catchy, absorbing, engrossing, attractive, absorptive, bibulous, catching, mesmeric, fruity

جذب کننده (صفت)
absorptive

تخصصی

[شیمی] جاذب، جذب کننده
[پلیمر] جاذب، جذب کننده

انگلیسی به انگلیسی

• capable of absorbing, capable of taking in

پیشنهاد کاربران

☑️ درشَما
درشَما
( Darshamā )
از �در� ( ab ) و �شَما� ( sorptive )
این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان داره.
واژه ی �درشَمیدن� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند.
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.
🇮🇷 همتای پارسی: درشَما 🇮🇷

بپرس