94 1572 100 1 absorptive /əbˈsɔːptɪv/ /əbˈsɔːptɪv/معنی: جاذب، جذب کننده واژه absorptive در جمله های نمونه 1. Their luminal surfaces possess microvilli which increase the absorptive capacity of the cells. [ترجمه ترگمان]سطوح luminal دارای microvilli هستند که ظرفیت جذب سلولها را افزایش میدهند [ترجمه گوگل]سطوح لومینال آنها حاوی میکروویلی ها هستند که ظرفیت جذب سلول ها را افزایش می دهد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. Wage levels have risen and the absorptive capacity of industry has decreased. [ترجمه ترگمان]میزان دستمزد افزایشیافته است و ظرفیت جاذب کاهش مییابد [ترجمه گوگل]سطح دستمزد افزایش یافته است و ظرفیت جذب صنعت کاهش یافته است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. Chitosan an obviously absorptive effect to fat, and has been used to make latest diet pills. [ترجمه ترگمان]کیتوزان به طور آشکار دارای تاثیر جاذب برای چربی بود و برای تهیه آخرین قرص رژیم غذایی مورد استفاده قرار گرفت [ترجمه گوگل]Chitosan به طور قابل توجهی جذب کننده به چربی است، و استفاده شده است برای ایجاد آخرین قرص های رژیم غذایی [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. Absorptive boundary condition for absorbing man-made boundary reflection must be required in the numeric ... مترادف absorptive جاذب (صفت)absorbent , adsorbent , catchy , absorbing , engrossing , attractive , absorptive , bibulous , catching , mesmeric , fruityجذب کننده (صفت)absorptive معنی absorptive در دیکشنری تخصصی absorptive[شیمی] جاذب ، جذب کننده[پلیمر] جاذب ، جذب کننده absorptive attenuator[برق و الکترونیک] تضعیف کننده حذبی بخشی از موج سنج که دارای ماده تلف کننده برای سیدن به اتلاف ارسال مطلوب است absorptive capacity[شیمی] ضریب جذب absorptive outlet[عمران و معماری] خروجی جاذب absorptive power[شیمی] ضریب جذب | absorptive attenuator | absorptive capacity | absorptive outlet | absorptive power | absorptivity | معنی کلمه absorptive به انگلیسی absorptive• capable of absorbing, capable of taking in absorptive capacity• ability to receive, ability to soak up absorptive power• power or capacity to absorb; tendency to absorb or soak up absorptive را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها حسین > sneakers مفیدی > overdosage مهدی خواجه > Earning per share مهدی خواجه > Divided Per Shear ریحانه > blohsh مجید حاجتمند > preferred مجید حاجتمند > nudge کیوان نیک نژاد > dope نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته حمیدرضا دادگر_فریمانپارسا میریوسفیFarhoodمحمدرضا ایوبی صانعامین آریاDark Light محمد حاتمی نژادFigure فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای یک غازی نگون اقبال عجل الله تعالی فرجه صحنه نبرد بگسست غلتید طبل غازی