a man of the world


مرد (یا زن) دنیا دیده، پر تجربه، سرد و گرم چشیده

جمله های نمونه

1. Look, Ray, you're a man of the world - I'm sure you've been in situations like this before.
[ترجمه گوگل]ببین، ری، تو مرد دنیا هستی - مطمئنم قبلاً در چنین موقعیت هایی بوده ای
[ترجمه ترگمان]ببین ری، تو مردی از دنیا هستی - مطمئنم که قبلا چنین موقعیت هایی داشتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is a man of the world, he wouldn't be shocked.
[ترجمه گوگل]او مرد دنیاست، شوکه نمی شود
[ترجمه ترگمان]او مرد دنیا است، او شوکه نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is too much of a man of the world not to know better.
[ترجمه گوگل]او آنقدر مرد دنیاست که بهتر نمی داند
[ترجمه ترگمان]او بیش از یک مرد دنیا است که بهتر بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Are you a man of the world until you travel abroad?
[ترجمه گوگل]آیا تا زمانی که به خارج از کشور سفر نکنید مرد دنیا هستید؟
[ترجمه ترگمان]مگر شما مرد دنیا هستید تا اینکه به خارج سفر کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As a merchant, he was a man of the world -- he had seen it all.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک تاجر، او مردی از جهان بود -- او همه چیز را دیده بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک بازرگان او مردی بود که همه آن را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He began to feel that he was a man of the world.
[ترجمه گوگل]او شروع کرد به این احساس که او مرد دنیاست
[ترجمه ترگمان]کم کم احساس می کرد که او مرد دنیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You're a man of the world . Can I ask your advice about something?
[ترجمه گوگل]تو مرد دنیا هستی آیا می توانم در مورد چیزی از شما راهنمایی بپرسم؟
[ترجمه ترگمان]تو مرد دنیایی می تونم در مورد یه چیزی ازت مشورت کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bob is a man of the world; why not go to him for advice?
[ترجمه گوگل]باب مرد دنیاست چرا برای مشاوره به او مراجعه نمی کنید؟
[ترجمه ترگمان]باب مرد دنیا است، چرا برای راهنمایی به او نمی روید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Paul is very much a man of the world.
[ترجمه گوگل]پل بسیار مرد جهان است
[ترجمه ترگمان]پل مرد بسیار خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I reckoned him to be about forty-ish, a family man - a man of the world, so to speak.
[ترجمه گوگل]من او را حدوداً چهل ساله می دانستم، یک مرد خانواده - به اصطلاح یک مرد دنیا
[ترجمه ترگمان]من حساب کردم که او تقریبا چهل ساله است، یک مرد اهل دنیا، که این طور حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

مرد دنیا دیده
idiom ( also woman of the world ) someone who has a lot of experience of life and can deal with most situations.

بپرس