94 1534 100 1 a• time معنی a• time در دیکشنری تخصصی a• time[کامپیوتر] زمان دستیابی . | a• unit | a• value amplifier | a• zero check | A•A•T•C•C• | a•allocation | a• time را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها علی باقری > آلوده شدن :) > preference akamrahimi50@gmail.com > double whammy مهدی نصر > baton تورک > پرسپولیس hamid > sprawled پريا > پريا مصطفی زواری > it slipped my mind نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodمحمدرضا ایوبی صانعA.C.Eرهگذرسحر نجات پورdi darkestarعلی باقریEnglish User فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته army گریسته اند تفکر امیز پرفروغ شگفت انگیز تحسین آمیز well done cruise