arc

/ˈɑːrk//ɑːk/

معنی: قوس، کمان، هلال، جرقه، خم، خرپشته
معانی دیگر: منحنی، نیم دایره، کمانه، خمان، تخش، قوس زدن، مسیر قوسی داشتن، دور زدن، (برق) جرقه، قوس الکتریکی تشکیل دادن، (هندسه) آرک، بخشی از دایره که مسیر اجرام سماوی در بالا و پایین افق را تشکیل می دهد، مخفف: (پزشکی) کمپلکس وابسته به بیماری ایدز، مخفف: صلیب سرخ امریکا، طاق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any curved line; anything shaped like a bow or curve.
مترادف: arch, bow, curve
مشابه: bend, crescent, curvature, flexure, half-moon, turn

(2) تعریف: a bright streak of electricity leaping the gap between two electrical conductors.
مترادف: spark
مشابه: flicker, sparkle
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: arcs, arcing, arced
(1) تعریف: to form a curved line or passage.
مترادف: bend, bow, curve
مشابه: arch

- The football arced through the air.
[ترجمه گوگل] فوتبال در هوا پخش شد
[ترجمه ترگمان] توپ فوتبال در هوا موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of electricity, to leap across a gap between conductors.
مشابه: fly, gap, jump, leap

جمله های نمونه

1. arc cosine
قوس جیب تمام (آرک کوسینوس)

2. electric arc
قوس الکتریکی،جرقه ی برقی

3. his arm described an arc in the air
دستش در هوا قوسی را ترسیم کرد.

4. the rainbow had made a beautiful arc in the sky
رنگین کمان در هوا قوس زیبایی ایجاد کرده بود.

5. The sun appears to move in an arc across the sky.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که خورشید در یک قوس در سراسر آسمان حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خورشید در قوس در آسمان حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's a modern-day Joan of Arc.
[ترجمه فیض] او ژاندارک امروزی است
|
[ترجمه گوگل]او یک جوآن آو آرک امروزی است
[ترجمه ترگمان]او یک روز جدید ژاندارک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ball rose in a high arc and fell behind the boundary line.
[ترجمه گوگل]توپ در یک قوس بلند بالا رفت و پشت خط مرزی سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]توپ از کمان بلندی بالا رفت و پشت خط مرزی افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rainbow formed a beautiful arc in the sky.
[ترجمه گوگل]رنگین کمان یک کمان زیبا در آسمان ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]رنگین کمان قوس زیبایی در آسمان ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Joan of Arc was canonized by the Roman Catholic Church in 1920.
[ترجمه گوگل]ژان آرک در سال 1920 توسط کلیسای کاتولیک رومی مقدس شناخته شد
[ترجمه ترگمان]ژاندارک در سال ۱۹۲۰ توسط کلیسای کاتولیک رومی نامگذاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Through Joan of Arc, France won a great moral victory.
[ترجمه گوگل]فرانسه از طریق ژان آرک به پیروزی اخلاقی بزرگی دست یافت
[ترجمه ترگمان]در میان ژاندارک، فرانسه یک پیروزی معنوی بزرگ به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The beach swept around in an arc.
[ترجمه گوگل]ساحل در یک قوس اطراف را فرا گرفته بود
[ترجمه ترگمان]ساحل با قوسی به اطراف پاشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The islands lie in a wide arc just off the mainland.
[ترجمه گوگل]این جزایر در یک قوس عریض در نزدیکی سرزمین اصلی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]این جزایر در یک قوس گسترده از سرزمین اصلی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rainbow described an arc in the dark sky.
[ترجمه گوگل]رنگین کمان یک قوس در آسمان تاریک را توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]رنگین کمان قوس در آسمان تاریک توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Avenues radiate from the Arc de Triomphe in Paris.
[ترجمه گوگل]خیابان ها از طاق پیروزی در پاریس تابش می کنند
[ترجمه ترگمان]Avenues در پاریس طنین می افکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Joan of Arc was burnt at the stake .
[ترجمه گوگل]ژان آرک در آتش سوزانده شد
[ترجمه ترگمان]ژاندارک طعمه آتش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قوس (اسم)
bow, arc, arch, chord, archer

کمان (اسم)
bow, arc, arch, fiddlestick

هلال (اسم)
arc, meniscus, lunule, roundel

جرقه (اسم)
arc, spark, sparkle, scintillation, scintilla, flake, cough

خم (اسم)
bend, arc, bent, curve, crank, flexure, knee, jar, wimple, meander

خرپشته (اسم)
arc, mound, dome roof

تخصصی

[شیمی] 1- قوس، کمان، منحنی، نیم دایره، هلال، خم، کمانه، خمان، تخش 2- قوس زدن، مسیر قوسی داشتن، دور زدن 3- بخشی از دایره که مسیر اجرام سماوى در بالا و پایین افق را تشکیل می دهد 4- (برق ) جرقه، قوس الکتریکی تشکیل دادن 5- (هندسه ) آرکمخفف : (پزشکی ) کمپلکس وابسته به بیمارى ایدزمخفف : صلیب سرخ امریکا
[سینما] حرکت ارک - آرک (چرخش دایره وار دوربین ) - چراغهای قوی - حرکت قوسی
[عمران و معماری] قوس - کمان
[کامپیوتر] کمان - قسمتی از یک دایره . یک برنامه فشرده سازی داده برای ای بی ام پی سی که در اواسط دهه 80 میلادی به طور رسمی ((انجمن ارتقای سیستم )) آن را ساخت نگاه کنید به زیپ فایل
[فوتبال] کمان-قوس
[نساجی] قوس - منحنی
[ریاضیات] کمان، قوس، آرک، طاق
[پلیمر] قوس
[سینما] حرکت قوسی (دوربین )

انگلیسی به انگلیسی

• american organization concerned with the alleviation of human suffering and the promotion of public health
curve, part of a circle
follow an arc shaped course; form an electrical arc
an arc is a smoothly curving shape or line of movement.
an arc is a section of the circumference of a circle; a technical term in mathematics.

پیشنهاد کاربران

مسیر یا روند تحولی
قوس ، انحنا ، بخشی از محیط دایره ، کمان ، کمانه
arc
arc
Arcuate nucleus
هسته کمانی
arc of time یعنی در گذر زمان
the basic story, the story of one character or the main theme in a novel, film, etc.
ARC= Advanced Reader Copy
arc ( معماری و شهرسازی )
واژه مصوب: کمان 1
تعریف: خط منحنی بسیط یا پاره ای از دایره یا دیگر مقاطع مخروطی
به معنی گنبد هم هست مثلا tagh Boston is arc of the garden
قوس
کمان
BEAUTIFUL ARC
قوس زیبا{کارایی برای رنگین کمان در اسمان}
قوس قصه/داستان
در داستان
مرحله، بخش، فاز
چرخه
جرقه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس