approved

/əˈpruːv//əˈpruːv/

تصویب کردن، موافقت کردن (با)، ازمایش کردن، پسندکردن، رواداشتن

جمله های نمونه

1. the congregation approved the repair of the church's roof
اعضای کلیسا تعمیر طاق کلیسا را تصویب کردند.

2. the senate approved all of the president's nominations
سنا همه ی نامزدهای پیشنهادی از سوی رئیس جمهور را پذیرفت.

3. his appointment was approved by the board of trustees
انتصاب او مورد تایید هئیت امنا قرار گرفت.

4. the company's directors approved the new regulations
مدیران شرکت مقررات جدید را تصویب کردند.

5. his transfer was not approved
با انتقال او موافقت نشد.

6. this bill must be approved by the parliament
این لایحه باید به تصویب مجلس شورا برسد.

7. the two companies' merger was approved by the shareholders
سهامداران ادغام آن دو شرکت را تصویب کردند.

8. The conference approved a proposal for a referendum.
[ترجمه گوگل]کنفرانس پیشنهادی برای همه پرسی را تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس یک پیشنهاد برای یک همه پرسی را تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Parliament today approved the policy, but it has not yet become law.
[ترجمه گوگل]مجلس امروز این سیاست را تصویب کرد، اما هنوز به قانون تبدیل نشده است
[ترجمه ترگمان]پارلمان امروز این سیاست را تصویب کرد، اما هنوز به قانون تبدیل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After a long debate, the House of Commons approved the bill.
[ترجمه گوگل]پس از بحث های طولانی، مجلس عوام این لایحه را تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]پس از یک بحث طولانی، مجلس عوام لایحه را تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After a long debate, Congress approved the proposal.
[ترجمه گوگل]پس از یک بحث طولانی، کنگره این پیشنهاد را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از یک بحث طولانی، کنگره این پیشنهاد را تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I asked him if he approved of our plan, but he was noncommittal.
[ترجمه گوگل]از او پرسیدم که آیا طرح ما را تایید می کند، اما او متعهد نبود
[ترجمه ترگمان]از او پرسیدم که آیا نقشه ما را قبول کرده است یا نه، اما او رد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Government has approved the budget.
[ترجمه گوگل]دولت بودجه را تصویب کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت بودجه را تصویب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The plan was approved without qualification.
[ترجمه گوگل]این طرح بدون صلاحیت تصویب شد
[ترجمه ترگمان]این طرح بدون صلاحیت مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His appointment has not been formally approved yet.
[ترجمه گوگل]انتصاب او هنوز به طور رسمی تایید نشده است
[ترجمه ترگمان]انتصاب او هنوز رسما تایید نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. In October Parliament approved a revision of the budget.
[ترجمه گوگل]در ماه اکتبر پارلمان تجدید نظر در بودجه را تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]پارلمان در ماه اکتبر بازنگری در بودجه را تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] تائید شده

انگلیسی به انگلیسی

• confirmed, endorsed, certified, authorized
an approved method or course of action is generally or officially accepted as appropriate.
someone who is approved in a particular position has been formally accepted by people in authority.

پیشنهاد کاربران

مجاز
پذیرفته شده
تصویب شدت
مصوب/ مورد تایید
دارای مجوز
محبوب، دوس داشتنی
محبوب
مورد تایید
تأیید شده

بپرس