amelioration

/əˌmiljəˈreɪʃn̩//əˌmiːliəˈreɪʃn̩/

معنی: بهتر شدن، بهبودی
معانی دیگر: بهبودی، بهتر شدن

جمله های نمونه

1. there has been no further amelioration in her condition
حال او اصلا بهتر نشده است.

2. She demonstrates that policies of amelioration will do in more than touch the surface unless fundamental gender inequalities are addressed.
[ترجمه گوگل]او نشان می‌دهد که سیاست‌های بهبودی بیش از این که به نابرابری‌های جنسیتی اساسی رسیدگی نشود، تأثیری بیش از سطح را خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]او نشان می دهد که سیاست های بهبود در چیزی بیش از لمس سطح انجام خواهد شد مگر آنکه نابرابری های جنسیتی بنیادی مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pain relief, therefore, is not simply due to amelioration of underlying depression.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تسکین درد صرفاً به دلیل بهبود افسردگی زمینه ای نیست
[ترجمه ترگمان]بنابراین، کاهش درد به سادگی به خاطر بهبود افسردگی اساسی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This was a brief episode of climatic amelioration after the last glaciation.
[ترجمه گوگل]این یک قسمت کوتاه از بهبود آب و هوا پس از آخرین یخبندان بود
[ترجمه ترگمان]بعد از آخرین glaciation، این یک حادثه کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It entertains the possibility of amelioration and even of cure.
[ترجمه گوگل]امکان بهبود و حتی درمان را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این امکان بهبود و حتی درمان را گرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Norwich reformers agreed, claiming that amelioration properly carried through made them more long-suffering.
[ترجمه گوگل]اصلاح‌طلبان نوریچ با این ادعا موافقت کردند و ادعا کردند که بهبودی که به درستی انجام می‌شود باعث رنجش بیشتر آنها شده است
[ترجمه ترگمان]مصلحان نورویچ با این ادعا که بهبودی به درستی انجام می پذیرد، آن ها را به درد و رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. OBJECTIVE To observe the amelioration effects of puerarin on cell aggregation in acute blood - stasis model rats.
[ترجمه گوگل]هدف برای مشاهده اثرات بهبودی پورارین بر تجمع سلولی در موش‌های صحرایی مدل استاز حاد خون
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای مشاهده اثرات بهبود of بر روی تجمع سلول ها در مدل stasis با خون حاد، موش ها را مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper analyzes about conception, assessing and amelioration of fertility for project material.
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد تصور، ارزیابی و بهبود باروری برای مواد پروژه تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی مفهوم، ارزیابی و بهبود باروری برای مصالح پروژه می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the rapid amelioration of Chinese urban living condition, peopleattach more and more importance to bathroom.
[ترجمه گوگل]با بهبود سریع شرایط زندگی شهری چین، مردم اهمیت بیشتری به حمام می دهند
[ترجمه ترگمان]با بهبود سریع شرایط زندگی شهری چین، بیش از پیش به حمام اهمیت بیشتری داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Traditional research on forecasting methods mainly focus on amelioration of Methods: Themselves without choosing.
[ترجمه گوگل]تحقیقات سنتی در مورد روش‌های پیش‌بینی عمدتاً بر بهبود روش‌ها متمرکز هستند: خودشان بدون انتخاب
[ترجمه ترگمان]تحقیقات سنتی روی روش های پیش بینی عمدتا بر روی بهبود روش ها متمرکز هستند: خود را بدون انتخاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many researchers, therefore, have amelioration of hyperalgesia and allodynia foremost in their minds as they hunt for new analgesics.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بسیاری از محققان، بهبود پردردی و آلوداینیا را در ذهن خود دارند، زیرا آنها به دنبال مسکن های جدید هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بسیاری از محققین در حالی که برای مسکن جدید به دنبال مسکنی جدید می گردند، در حال بهبود hyperalgesia و allodynia هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A definitie change in dietary regimen led to amelioration in his condition.
[ترجمه گوگل]تغییر قطعی در رژیم غذایی منجر به بهبود وضعیت او شد
[ترجمه ترگمان]تغییر رژیم غذایی در رژیم غذایی منجر به بهبودی در شرایط وی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The amelioration of application of complex method is described.
[ترجمه گوگل]بهبود کاربرد روش پیچیده شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]بهبود کاربرد روش پیچیده توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ideology of environmentalism was cautiously optimistic about social amelioration and human progress.
[ترجمه گوگل]ایدئولوژی محیط زیست با احتیاط نسبت به بهبود اجتماعی و پیشرفت انسانی خوش بین بود
[ترجمه ترگمان]ایدئولوژی of محتاطانه نسبت به بهبود اجتماعی و پیشرفت بشر خوشبین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Intensification of cold allowed the arctic flora and fauna to spread southward; amelioration encouraged repossession of the borderlands by temperate species.
[ترجمه گوگل]تشدید سرما باعث شد تا گیاهان و جانوران قطب شمال به سمت جنوب گسترش یابند بهبود، بازپس گیری سرزمین های مرزی توسط گونه های معتدل را تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]Intensification از سرما به گیاهان و جانوران قطب شمال اجازه داد تا به سوی جنوب گسترش یابند؛ بهبودی repossession را که از طرف گونه معتدل بود تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهتر شدن (اسم)
improvement, amelioration

بهبودی (اسم)
recovery, betterment, amelioration, recuperation, health

تخصصی

[زمین شناسی] اصلاح خاک، بهسازی خاک

انگلیسی به انگلیسی

• improvement, renovation, betterment

پیشنهاد کاربران

بهبود، اصلاح
رو به راه شدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : ameliorate
اسم ( noun ) : amelioration
صفت ( adjective ) : _
قید ( adverb ) : _
amelioration ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ترفیع معنایی
تعریف: نوعی تغییر معنایی ناظر بر مطلوب تر شدن معنا

بپرس