1. in order to prevent an aggravation of the problem
به منظور جلوگیری از وخیمتر شدن آن مسئله
2. the dog's barking was a constant aggravation
عوعو سگ مصدع همیشگی بود.
3. I just couldn't take the aggravation.
[ترجمه ترگمان]من فقط نتونستم the رو تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من فقط نمی توانستم تشدید را بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I've been getting a lot of aggravation at work recently.
[ترجمه ترگمان]اخیرا یه عالمه کار aggravation انجام دادم
[ترجمه گوگل]اخیرا کارهای زیادی را در کار انجام داده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The drug may cause an aggravation of the condition.
[ترجمه ترگمان]این دارو ممکن است باعث تشدید وضعیت شود
[ترجمه گوگل]این دارو ممکن است موجب تشدید این بیماری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I don't need all this aggravation at work.
...