95 1573 100 1 Adjustable /əˈdʒəstəbl̩/ /əˈdʒʌstəbl̩/معنی: تنظیم پذیر، تعدیل پذیر بررسی کلمه Adjustable صفت ( adjective )• : تعریف: combined form of adjust. واژه Adjustable در جمله های نمونه 1. An adjustable spanner should do the job. [ترجمه ترگمان]یک آچار قابل تنظیم باید این کار را انجام دهد [ترجمه گوگل]یک کلید قابل تنظیم باید این کار را انجام دهد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. The bags have adjustable shoulder straps. [ترجمه ترگمان]این کیسهها دارای تسمههای شانه قابل تنظیم هستند [ترجمه گوگل]کیسه های شانه های قابل تنظیم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. More expensive cameras have adjustable focusing. [ترجمه ترگمان]دوربینهای گرانقیمت بیشتری با تمرکز قابل تنظیم هستند [ترجمه گوگل]دوربین های گران تر دارای تمرکز قابل تنظیم هستند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. The chair has the virtue of being adjustable. [ترجمه ترگمان]صندلی این خاصیت را دارد که قابل تنظیم باشد [ترجمه گوگل]صندلی فضیلت قابل تنظیم است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ... مترادف Adjustable تنظیم پذیر (صفت)adjustable , tunable , tuneableتعدیل پذیر (صفت)adjustable معنی عبارات مرتبط با Adjustable به فارسی adjustable dimensionبعد تعدیل پذیر | adjustable dimension | adjusted | adjuster | adjustive | adjustment | معنی Adjustable در دیکشنری تخصصی Adjustable[سینما] قابل تنظیم[برق و الکترونیک] قابل تنظیم[مهندسی گاز] قابلیت تنظیم ، قابل تطبیق[نساجی] قابل تنظیم - قابل تطبیق[ریاضیات] قابل تنظیم، قابل تطبیق، قابل تعدیل[پلیمر] قابل تنظیم Adjustable back[نساجی] پشتی صندلی اتومبیل adjustable capacitor[برق و الکترونیک] خازن قابل تنظیم Adjustable cistern barometer[آب و خاک] فشارسنج مخزنی قابل تنظیم Adjustable comb[نساجی] شانه متغیر - شانه قابل تنظیم Adjustable cone[نساجی] بالابرهای قابل تنظیم بوبین adjustable expanding reamer[نفت] برقوی بازشوی قابل تنظیم(برای مته) Adjustable Lens Holder[سینما] گیرنده تنظیم عدسی Adjustable open end wrench[صنعت] آچار فرانسه adjustable parameter[شیمی] پارامتر تنظیم پذیر adjustable resistor[برق و الکترونیک] مقاومت قابل تنظیم non adjustable[برق و الکترونیک] غیر قابل تنظیم | Adjustable back | adjustable capacitor | Adjustable cistern barometer | Adjustable comb | Adjustable cone | معنی کلمه Adjustable به انگلیسی adjustable• capable of being adjusted• if something is adjustable, it can be changed to different positions. adjustable screw• tuning screw, modulation screw adjustable spanner• wrench which can be adjusted to fit different size bolts Adjustable را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Yeganeh Able to adjust • قابل تنظیم •You can raise the microphone or lower it. It's adjustable.• تو میتونی میکروفون رو بالاتر بگیری یا بلند ترش کنی. ( صدا رو جوری تنظیم کنی که بلند تر بشه) اون قابل تنظیمه • معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها توحيد > فانوس طوس توحيد > اللهم یسرو و لا تعسر توحيد > الله معک توحيد > دکترین Mersedeh > playing chess Mersedeh > coin collecting Mani > Some great ones Figure > marshland نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodپارسا میریوسفیDark Light امین آریاFigureمحمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه طبل غازی