acrobatic

/ˌækrəˈbætɪk//ˌækrəˈbætɪk/

مربوطبه بندبازی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having to do with acrobats or feats of balance and skill.

جمله های نمونه

1. a few chinese athletes exhibited their acrobatic skills
چند ورزشکار چینی مهارت های آکروباتیک خود را نشان دادند.

2. The acrobatic tricks absorbed the children.
[ترجمه گوگل]ترفندهای آکروباتیک بچه ها را جذب کرد
[ترجمه ترگمان]حرکات آکروباتیک بچه ها را به خود اختصاص داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They laid on an acrobatic performance for the children.
[ترجمه گوگل]آنها برای بچه ها یک نمایش آکروباتیک گذاشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای بچه ها عملکرد دسته جمعی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They performed some amazing acrobatic feats.
[ترجمه گوگل]آنها چند شاهکار آکروباتیک شگفت انگیز انجام دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها کاره ای نمایشی نمایشی انجام می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The entertainment consisted of comic songs, dances and acrobatic performance, and wound up with a screamingly funny farce.
[ترجمه گوگل]این سرگرمی شامل آهنگ های طنز، رقص و اجرای آکروباتیک بود و با یک مسخره خنده دار فریاد می زد
[ترجمه ترگمان]سرگرمی عبارت بود از ترانه های خنده دار، رقص و نوازندگی acrobatic، و با یک نمایش مضحک خنده دار از هم جدا می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Inverted flight is an acrobatic maneuvre of the plane.
[ترجمه گوگل]پرواز معکوس یک مانور آکروباتیک هواپیما است
[ترجمه ترگمان]پرواز Inverted مثل maneuvre acrobatic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Inverted flight is an acrobatic manoeuvre of the plane.
[ترجمه گوگل]پرواز معکوس یک مانور آکروباتیک هواپیما است
[ترجمه ترگمان]پرواز Inverted مانور acrobatic از هواپیما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Scott Brosius has played an acrobatic third base and hit for average and power.
[ترجمه گوگل]اسکات بروسیوس یک بیس سوم آکروباتیک و ضربه متوسط ​​و قدرت بازی کرده است
[ترجمه ترگمان]اسکات Brosius بر روی پایه سوم حرکت کرد و به طور متوسط به قدرت و قدرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dineh used various tricks and acrobatic feats to escape them, but eventually exhaustion set in.
[ترجمه گوگل]دینه برای فرار از آنها از ترفندها و شاهکارهای آکروباتیک مختلفی استفاده کرد، اما در نهایت خستگی شروع شد
[ترجمه ترگمان]Dineh از ترفندهای گوناگونی استفاده می کردند و حرکات آکروباتیک انجام می دادند تا از آن ها فرار کنند، اما در نهایت خستگی شروع به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Special skills could include acrobatic attacks worthy of their feline heritage.
[ترجمه گوگل]مهارت‌های ویژه می‌تواند شامل حملات آکروباتیک شایسته میراث گربه‌سانان باشد
[ترجمه ترگمان]مهارت های ویژه می تواند شامل حرکات آکروباتیک هم تیمی آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The acrobatic performances combining beauty, thrill, surprise and inconceivability.
[ترجمه گوگل]نمایش های آکروباتیک ترکیبی از زیبایی، هیجان، شگفتی و غیرقابل تصور است
[ترجمه ترگمان]حرکات آکروباتیک با ترکیب زیبایی، هیجان، غافلگیری و inconceivability
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dancing on a rope is an acrobatic feat.
[ترجمه گوگل]رقصیدن روی طناب یک شاهکار آکروباتیک است
[ترجمه ترگمان]رقص روی یک طناب یک شاهکار acrobatic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cartwheel: A sideways acrobatic roll with the arms and legs extended.
[ترجمه گوگل]چرخ چرخ: یک رول آکروباتیک به طرفین با بازوها و پاها
[ترجمه ترگمان]cartwheel: یک حرکت acrobatic بر روی بازوها و پاها دراز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He performed a sensational acrobatic feat.
[ترجمه گوگل]او یک شاهکار آکروباتیک هیجان انگیز انجام داد
[ترجمه ترگمان]او حرکات نمایشی مهیج اجرا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] حرکات ماهرانه

انگلیسی به انگلیسی

• of gymnastic tricks
an acrobatic movement or display involves difficult jumps, somersaults, and balancing acts.
acrobatics are acrobatic movements.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : acrobat / acrobatics
✅️ صفت ( adjective ) : acrobatic
✅️ قید ( adverb ) : acrobatically
حرکت چرخشی
فوتبال:قیچی، برگردان

بپرس