99 1526 100 1 Accommodations /əˌkɑməˈdeɪʃənz/ /əˌkɑməˈdeɪʃənz/ واژه Accommodations در جمله های نمونه 1. the accommodations on this train were very inadequateوسائل رفاهی این ترن اصلا کافی نبود.2. this hotel has accommodations for five hundred guestsاین هتل ظرفیت پذیرایی پانصد نفر را دارد. معنی Accommodations در دیکشنری تخصصی accommodations[برق و الکترونیک] اصلاحات | accomodation | accompanied by | accompanying | Accompanying Information | accomplice | معنی کلمه Accommodations به انگلیسی accommodations• lodgings, living quarters Accommodations را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Saba اقامت کوتاه مدت Mobi محلی برای اقامت کوتاه مدت مثل مهمانسرا امیر مکانی موقت جهت اقامت nasrin A place to live, esp a temporary place such as a hotel room ... محل اقامت Amirreza محل سکونت سعید The lack of accommodations،فقدان امکانات رفاهی Shiva_sisi محل زندگی..مکانی برای زندگی! Shiva_sisi اقامت برای مدت کوتاه مانند..اقامت در هتل! Mahsa مکان موقت جهت اقامت Saliman محل ماندن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها رامین چقازردی > consider علي اصغر محمودي > crule behavior ستاره > ننوازی احمد میرزایی > Hooked up iamir > Repas ADEL > make it big ایمان > هاویر ماندانا مظاهری > lead a dog's life نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodمحمدرضا ایوبی صانعA.C.Eرهگذرسحر نجات پورdi darkestarعلی باقریEnglish User فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته army گریسته اند تفکر امیز پرفروغ شگفت انگیز تحسین آمیز well done cruise