abrasion

/əˈbreɪʒn̩//əˈbreɪʒn̩/

معنی: سایش، خراش، ساییدگی
معانی دیگر: (بیشتر در مورد پوست بدن) خراشیدگی، حک، نخ نماشدگی، زدگی، آزردگی، رنجش، خوردگی پوست یا مخاط، فرسایش، ساب شست، شست و ساب، ریش شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a spot or patch that has been scraped, as on the skin.
مترادف: fret, scrape
مشابه: chafe, corrosion, graze, scratch, scuff, sore

- She received some minor abrasions in the accident, but otherwise her condition is fine.
[ترجمه حسن] او در تصادف چند خراش کوچک دریافت کرد اما غیر از آن شرایط ایشان خوب است
|
[ترجمه گوگل] او در این حادثه خراش‌های جزئی گرفت، اما در غیر این صورت حالش خوب است
[ترجمه ترگمان] او خراش های اندکی را در تصادف دریافت کرد، اما در غیر این صورت شرایط او خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act or process of rubbing, scraping, or wearing away; friction.
مترادف: attrition, erosion, scrape
مشابه: corrosion, friction, scratch

جمله های نمونه

1. skin abrasion
خراشیدگی پوست

2. Diamonds have extreme resistance to abrasion.
[ترجمه گوگل]الماس در برابر سایش مقاومت بسیار بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]الماس ها مقاومت شدیدی به خراش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There seems to have been some abrasion of the surface.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مقداری سایش سطح وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خراش سطحی برداشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had a small abrasion on her knee.
[ترجمه امیر حقیقت گو] او یک خراش کوچک روی زانویش داشت
|
[ترجمه گوگل]یک ساییدگی کوچک روی زانویش داشت
[ترجمه ترگمان]روی زانویش خراش کوچکی دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Leather is strong, abrasion resistant and will conform to the shape of the foot.
[ترجمه گوگل]چرم قوی، مقاوم در برابر سایش است و با شکل پا مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]چرم محکم و مقاوم به خراش است و با شکل پای خود همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fragments tend to wear, and abrasion during transportation rounds the particles.
[ترجمه گوگل]قطعات تمایل به سایش دارند، و سایش در حین حمل و نقل، ذرات را دور می زند
[ترجمه ترگمان]این قطعات در طول حمل و نقل ذرات به سایش و خراش تمایل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Understandably, the annulment process is, for some, another abrasion on the wound of the break-up of a marriage.
[ترجمه گوگل]قابل درک است که روند ابطال، برای برخی، ساییدگی دیگری بر زخم شکستن ازدواج است
[ترجمه ترگمان]به طور واضح، فرآیند فسخ، برای برخی، خراش دیگری بر زخم ناشی از ازدواج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its strength and abrasion resistance have made it ideal for shoe cleaning cloths, as provided by most hotel chains.
[ترجمه گوگل]استحکام و مقاومت در برابر سایش آن را برای پارچه های تمیز کردن کفش ایده آل کرده است، همانطور که توسط اکثر هتل های زنجیره ای ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]مقاومت به سایش و مقاومت به سایش آن را برای پارچه تمیز کردن کفش، که توسط بیشتر زنجیره هتل ها تامین می شود، ایده آل ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Considering crushing efficiently hard and abrasion proof stuff, JCE series crusher adopted international advanced technology is the first choice.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن خرد کردن کارآمد مواد سخت و مقاوم در برابر سایش، سنگ شکن سری JCE با استفاده از فناوری پیشرفته بین المللی اولین انتخاب است
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن این که به طور موثر و به طور موثر و به طور موثر و به شدت خراش دار استفاده می شود، یک سری زمانی که فن آوری پیشرفته بین المللی مورد استفاده قرار گرفت، اولین انتخاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Vibration can cause damage to products by abrasion, fatique and overstress and may contribute to early product failure during use.
[ترجمه گوگل]لرزش می تواند باعث آسیب به محصولات در اثر ساییدگی، خستگی و استرس بیش از حد شود و ممکن است به خرابی زودهنگام محصول در حین استفاده کمک کند
[ترجمه ترگمان]لرزش می تواند موجب آسیب به محصولات با خراش، fatique و overstress شود و ممکن است در هنگام استفاده از محصول اولیه به شکست محصول کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Metal friction and abrasion wear are resulted from mechanics, physical and chemical effect. It is a process in which mechanical, heat, chemical effects synthetically take effect.
[ترجمه گوگل]اصطکاک و سایش فلزات ناشی از اثرات مکانیکی، فیزیکی و شیمیایی است این فرآیندی است که در آن اثرات مکانیکی، حرارتی و شیمیایی به طور مصنوعی اثر می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]سایش ترش و فرسایش خراش از مکانیک، اثر فیزیکی و شیمیایی ناشی می شود این فرایندی است که در آن اثرات شیمیایی، گرما و شیمیایی به صورت سنتزی موثر واقع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The abrasion of the slideway is the basic reason to the decreasing precision of the slideway of the machine tool and produce influence on the inaccuracy of manufactured components in different ways.
[ترجمه گوگل]ساییدگی لغزنده دلیل اصلی کاهش دقت لغزش ماشین ابزار است و به طرق مختلف بر عدم دقت اجزای ساخته شده تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]خراش of دلیل اصلی کاهش دقت ابزار ماشین و تولید تاثیر بر عدم دقت اجزای ساخته شده به روش های مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The impact abrasion performance of martensite steel was studied.
[ترجمه گوگل]عملکرد سایشی ضربه فولاد مارتنزیت مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثر خراش بر روی فولاد martensite مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Abrasion wearis taken as the main wear mode in the experiments.
[ترجمه گوگل]سایش به عنوان حالت سایش اصلی در آزمایش‌ها در نظر گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]Abrasion wearis به عنوان مد لباس اصلی در آزمایش ها استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سایش (اسم)
erosion, abrasion, friction, attrition, scrubbing, chafing, trituration

خراش (اسم)
abrasion, attrition, scratch, scrape, scuff, graze, rift, chafe, chap, scab, scotch

ساییدگی (اسم)
erosion, abrasion, chafe, detrition, fret, state of being chafed

تخصصی

[خودرو] خراش - سایش
[شیمی] خراش، (بیشتر در مورد پوست بدن ) خراشیدگی، ساییدگی، سایش، حک، نخ نماشدگی، زدگی، آزردگی، رنجش، خوردگی پوست یامخاط، فرسایش، ساب شست، شست و ساب، ریش شدن
[سینما] ساییدگی
[عمران و معماری] سایش - ساییدگی - ساییدن
[مهندسی گاز] سائیدگی، سایش
[زمین شناسی] سایش ساییده و خراشیده شدن سطح سنگ به وسیله اصطکاک یا ذرات سنگی که توسط آب، باد یا یخ حمل می شود.
[بهداشت] خراشیدگی - خراش
[نساجی] سائیدگی_فرسایش_خراشیدگی_سایش
[ریاضیات] ساییدگی، سایش، خراشیدگی
[خاک شناسی] سایش
[پلیمر] سایش، خراش، زدگی، فرسایش، ریش شدن
[آب و خاک] سایش، سائیدگی، خوردگی

انگلیسی به انگلیسی

• area that has been rubbed or scraped away; act of rubbing or scraping away
an abrasion is an area of scraped or damaged skin; a formal word.

پیشنهاد کاربران

خش، خراش
abrasion resistant ضد خش
Abrasion wear
سایش خراشیدگی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abrade
✅️ اسم ( noun ) : abrasion / abrasive / abrasiveness
✅️ صفت ( adjective ) : abrasive
✅️ قید ( adverb ) : abrasively
abrasion ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: سایش 1
تعریف: فرسودگی یا خرد و متلاشی شدن سطح سنگ ها براثر مالش و انتقال ذرات جامد آنها توسط باد، یخ، موج، آب جاری یا نیروی گرانی به محل دیگر
( در پزشکی ) خراش
سایش

بپرس