a whale of a


(عامیانه) عالی، بزرگ، محشر، غول آسا

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) an exceptionally large or fine example of a (class of objects or persons).

- a whale of a good time
[ترجمه گوگل] یک نهنگ از یک زمان خوب
[ترجمه ترگمان] وال بسیار خوش و خرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a whale of a nice guy
[ترجمه گوگل] نهنگ یک پسر خوب
[ترجمه ترگمان] یه نهنگ یه آدم خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. That's a whale of a story.
[ترجمه گوگل]این یک نهنگ از یک داستان است
[ترجمه ترگمان]این وال داستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The kids had a whale of a time at the theme park.
[ترجمه گوگل]بچه ها یک نهنگ در پارک موضوعی داشتند
[ترجمه ترگمان] بچه ها یه عالمه وقت تو پارک \"پارک\" داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They had a whale of a time at the funfair.
[ترجمه گوگل]آنها یک نهنگ در نمایشگاه تفریحی داشتند
[ترجمه ترگمان]وال ژان وال گیری را در the دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We had a whale of a time on holiday.
[ترجمه گوگل]ما یک نهنگ در تعطیلات داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما در تعطیلات یک وال داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The children had a whale of a time at the funfair.
[ترجمه گوگل]بچه ها یک نهنگ در نمایشگاه تفریحی داشتند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در the وال گیری داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Another thousand dollars would make a whale of a difference.
[ترجمه گوگل]هزار دلار دیگر تفاوت زیادی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]هزار دلار دیگر خیلی فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I had a whale of a time in Birmingham.
[ترجمه گوگل]من یک نهنگ در بیرمنگام داشتم
[ترجمه ترگمان]در بیرمنگام یک وال دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was having a whale of a good time.
[ترجمه گوگل]او در حال گذراندن اوقات خوشی بود
[ترجمه ترگمان]اوقات خوشی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It bounces along wonderfully, with Caine obviously having a whale of a time, and is ideal kiddies' Christmas fare.
[ترجمه گوگل]به طرز شگفت‌انگیزی پرش می‌کند، با کین بدیهی است که یک نهنگ زمان می‌گذراند، و کرایه کریسمس برای بچه‌ها ایده‌آل است
[ترجمه ترگمان]بسیار شگفت انگیز است، با Caine که به وضوح یک وال را در آن داشته باشد، و برای فرزندانشان در تعطیلات کریسمس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. About this Monstro, I've heard of him. He's a whale of a whale.
[ترجمه گوگل]در مورد این Monstro، من در مورد او شنیده ام او یک نهنگ از یک نهنگ است
[ترجمه ترگمان]در مورد این Monstro، اسمش را شنیده ام وال یک وال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We took our holidays in Hawaii and had a whale of a time.
[ترجمه گوگل]ما تعطیلات خود را در هاوایی گرفتیم و یک نهنگ وقت گذراندیم
[ترجمه ترگمان]تعطیلات ما را در هاوایی انتخاب کردیم و زمانی یک وال داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We took our holidays in Hualian and had a whale of a good time.
[ترجمه گوگل]ما تعطیلات خود را در Hualian گذراندیم و اوقات خوشی را سپری کردیم
[ترجمه ترگمان]We را در Hualian took و اوقات خوشی داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The childern had a whale of a time playing in the sand pit.
[ترجمه گوگل]بچه نهنگی را داشت که در گودال شن بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]وال ژان وال گیری هنگام بازی در گودال شنی یک وال داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He told us a whale of a story.
[ترجمه گوگل]او داستانی را برای ما تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]او داستان یک وال از داستان را برای ما نقل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My grandmother told me a whale of a story last night.
[ترجمه گوگل]مادربزرگم دیشب یک داستان نهنگ برایم تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم دیشب داستان یه نهنگ رو برام تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

We had a whale of a time during our vacation in Hawaii, exploring beautiful beaches and trying out water sports
اوقات بسیار خوبی داشتن

بپرس