1. He was just a trifle too friendly for my liking.
[ترجمه گوگل]او فقط یک چیز کوچک بود که برای میل من بسیار دوستانه بود
[ترجمه ترگمان]او فقط برای دوست داشتن من کمی صمیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Try turning the key a trifle .
[ترجمه گوگل]سعی کنید کلید را کمی بچرخانید
[ترجمه ترگمان]سعی کن کلید را کمی ورق بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This chair is a trifle rocky.
4. I'll have just a trifle of the dessert.
5. The wine has made him a trifle tipsy.
[ترجمه گوگل]شراب او را به یک چیز بی ارزش تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]شراب او را کمی مست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I'm a trifle confused about the arrangements for tonight.
[ترجمه گوگل]من در مورد ترتیبات امشب گیج هستم
[ترجمه ترگمان]من برای امشب کمی گیج شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She seemed a trifle anxious.
8. He got himself all worked up over a trifle.
[ترجمه گوگل]او خودش را سر یک چیز کوچک مشغول کرد
[ترجمه ترگمان]خودش را جمع و جور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His background is a trifle dubious, to say the least.
[ترجمه گوگل]پیشینه او حداقل چیزی مشکوک است
[ترجمه ترگمان]دست کم، سابقه او کمی مشکوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This dress is a trifle short.
11. Isn't the meat a trifle tough?
12. As a photographer, he'd found both locations just a trifle disappointing.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک عکاس، هر دو مکان را ناامیدکننده می دانست
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک عکاس، هر دو محل را فقط کمی نا امید کننده یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I must confess I felt a trifle guilty about your lonely watch: nothing to report? I thought as much.
[ترجمه گوگل]باید اعتراف کنم که در مورد ساعت تنهایی شما احساس گناه کوچکی کردم: چیزی برای گزارش دادن نیست؟ من به همان اندازه فکر کردم
[ترجمه ترگمان]باید اعتراف کنم که در مورد این ساعت تنها احساس گناه کردم: چیزی برای گزارش دادن ندارم؟ من هم همین فکر را می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That was a trifle unexpected, but Rossmayne was a man of honour and good sense.
[ترجمه گوگل]این یک چیز کوچک و غیرمنتظره بود، اما راسماین مردی شرافتمند و خوش فکر بود
[ترجمه ترگمان]این موضوع اندکی غیر منتظره بود، اما Rossmayne مردی با شرف و با عقل سلیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Quiet, contained, a trifle prissy-but unfailingly polite.
[ترجمه گوگل]ساکت، محتاطانه، بیاهمیت، اما بیوقفه مؤدب
[ترجمه ترگمان]ساکت و آرام و مودبانه بود - اما همیشه مودب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید