1. He was a tower of strength to his sisters when their father died.
[ترجمه کتایون] وقتی پدرشون فوت کرد او مثل کوه پشت خواهرانش بود|
[ترجمه گوگل]او برای خواهرانش برج قدرتی بود که پدرشان درگذشت[ترجمه ترگمان]وقتی پدرشان مرد، او یک برج قدرت برای خواهرانش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Her father was a tower of strength to her when her marriage broke up.
[ترجمه گوگل]وقتی ازدواجش از هم پاشید، پدرش برای او برج نیرو بود
[ترجمه ترگمان]وقتی ازدواج او قطع شد پدرش یک برج قدرت برای او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی ازدواج او قطع شد پدرش یک برج قدرت برای او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mr Foster is a tower of strength to his party.
[ترجمه گوگل]آقای فاستر یک برج قدرت برای حزب خود است
[ترجمه ترگمان]آقای فاستر یک برج قدرت برای حزبش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آقای فاستر یک برج قدرت برای حزبش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Polly was a tower of strength to me when I was ill.
[ترجمه گوگل]وقتی مریض بودم پولی برای من برج قدرت بود
[ترجمه ترگمان]وقتی بیمار بودم، پولی برای من یک برج قدرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی بیمار بودم، پولی برای من یک برج قدرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Pat was a tower of strength to our whole family.
[ترجمه گوگل]پت یک برج قدرت برای تمام خانواده ما بود
[ترجمه ترگمان]پت یک برج قدرت برای کل خانواده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پت یک برج قدرت برای کل خانواده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You're always a tower of strength.
[ترجمه گوگل]تو همیشه برج قدرتی
[ترجمه ترگمان]تو همیشه یک برج قدرت هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو همیشه یک برج قدرت هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. John seems a tower of strength and reason.
[ترجمه گوگل]جان برج قدرت و عقل به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]جان برج قدرت و منطق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جان برج قدرت و منطق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was a tower of strength, giving me lessons on a weekly basis.
[ترجمه گوگل]او برج قدرتی بود که به صورت هفتگی به من درس می داد
[ترجمه ترگمان]او یک برج قدرت بود و هر هفته به من درس می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک برج قدرت بود و هر هفته به من درس می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Tactful, encouraging, a tower of strength to lean on.
[ترجمه گوگل]با درایت، دلگرم کننده، برجی از قدرت برای تکیه کردن
[ترجمه ترگمان]tactful، تشویق کننده، یک برج قدرت برای تکیه دادن به آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]tactful، تشویق کننده، یک برج قدرت برای تکیه دادن به آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. My mother has been a tower of strength.
[ترجمه گوگل]مادر من برج قدرت بوده است
[ترجمه ترگمان] مادرم یه برج قدرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مادرم یه برج قدرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was a tower of strength and took from my shoulders everything he could.
[ترجمه گوگل]او یک برج قدرت بود و هر چه می توانست از روی شانه های من گرفت
[ترجمه ترگمان]او یک برج قدرت بود و هر چیزی را که می توانست از روی شانه هایم برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک برج قدرت بود و هر چیزی را که می توانست از روی شانه هایم برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Mr. Beckley is a tower of strength to his party.
[ترجمه گوگل]آقای بکلی برج قدرت حزب خود است
[ترجمه ترگمان]آقای \"Beckley\" یه برج قدرت برای مهمونی اونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آقای \"Beckley\" یه برج قدرت برای مهمونی اونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. After my firing, Mary was really a tower of strength.
[ترجمه گوگل]بعد از اخراج من، مریم واقعاً برج قدرت بود
[ترجمه ترگمان]بعد از اخراج من مری واقعا یک برج قدرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از اخراج من مری واقعا یک برج قدرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. My mother has been a tower of strength during my husband's long illness.
[ترجمه گوگل]مادرم در طول بیماری طولانی شوهرم برج قدرت بوده است
[ترجمه ترگمان]مادرم در زمان بیماری طولانی شوهرم یک برج قدرت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مادرم در زمان بیماری طولانی شوهرم یک برج قدرت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید