a roof over ones head

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: a place to live; home; shelter.

- I need only a job and a roof over my head.
[ترجمه گوگل] من فقط به یک کار نیاز دارم و یک سقف بالای سرم
[ترجمه ترگمان] فقط یک شغل و یک سقف بالای سرم لازم دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

سقفی بالای سر؛ مکانی برای زندگی
مثال: thank to his landlord, he still has a roof over his head
به لطف صاحب خانه اش، او هنوز سقفی بالای سرش دارد ( مکانی برای زندگی کردن دارد )

بپرس