1. One assumes, a priori, that a parent would be better at dealing with problems.
[ترجمه گوگل]یکی از پیش فرض می کند که والدین در برخورد با مشکلات بهتر هستند
[ترجمه ترگمان]یک فرض، یک دلیل قبلی این است که یک والد در برخورد با مشکلات بهتر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There seems to be no a priori reason why nuclear transfer should work.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هیچ دلیل پیشینی وجود ندارد که چرا انتقال هسته ای باید کار کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هیچ دلیل قبلی وجود ندارد که چرا انتقال هسته ای باید کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There is no a priori reason for assuming that these processes will necessarily " hang together " functionally.
[ترجمه گوگل]هیچ دلیل پیشینی برای این فرض وجود ندارد که این فرآیندها لزوماً از نظر عملکردی "با هم آویزان شوند"
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیل قبلی برای این فرض وجود ندارد که این فرایندها لزوما \"به هم متصل شوند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The only a priori intellectual honest and rational investment strategy is, euphemistically, to sample the field widely–or better known as "spray and pray".
[ترجمه گوگل]تنها راهبرد سرمایهگذاری عقلانی و صادقانه پیشینی، بهطور فخرآمیز، نمونهبرداری گسترده از این حوزه است – یا بهتر به عنوان «اسپری و دعا» شناخته میشود
[ترجمه ترگمان]تنها یک استراتژی سرمایه گذاری صادق و منطقی و عقلانی،، است که به طور گسترده به عنوان \"اسپری و عبادت\" شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A priori and reversing the terms of the problem, just as one does or does not kill oneself, it seems that there are but two philosophical solutions, either yes or no.
[ترجمه گوگل]پیشینی و معکوس کردن شرایط مسئله، درست همانطور که خود را می کشد یا نمی کشد، به نظر می رسد که فقط دو راه حل فلسفی وجود دارد، یا بله یا خیر
[ترجمه ترگمان]استقرایی و معکوس کردن شرایط مساله، درست همانطور که شخص خودش را نمی کشد و یا خودش را نمی کشد، به نظر می رسد که دو راه حل فلسفی وجود دارد، یا بله یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This algorithm requires not much a priori knowledge of the system parameters.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم به دانش پیشینی زیادی از پارامترهای سیستم نیاز ندارد
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم نیازمند دانش قبلی از پارامترهای سیستم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The most plausible instarces of a priori concepts are the formal concepts of logic.
[ترجمه گوگل]محتمل ترین نمونه های مفاهیم پیشینی، مفاهیم رسمی منطق هستند
[ترجمه ترگمان]The instarces یک مفهوم قبلی مفاهیم قراردادی منطق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The most plausible instances of a priori concept are the formal concepts of logic.
[ترجمه گوگل]محتمل ترین نمونه های مفهوم پیشینی، مفاهیم صوری منطق هستند
[ترجمه ترگمان]The نمونه های یک مفهوم قبلی مفاهیم قراردادی منطق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. "It's freezing outside, you must be cold" is an example of a priori reasoning.
[ترجمه گوگل]«بیرون هوا یخ می زند، باید سردت باشد» نمونه ای از استدلال پیشینی است
[ترجمه ترگمان]\"در بیرون سرد شدن است، شما باید سرد باشید\" یک مثال از یک استدلال استقرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We can not dismiss claims about, say, alternative medicine or acupuncture a priori.
[ترجمه گوگل]ما نمیتوانیم ادعاهای مثلاً در مورد طب جایگزین یا طب سوزنی را رد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم ادعاها در مورد، بگوییم، طب جایگزین یا طب سوزنی را نادیده بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Pragmatism agrees with empiricism in its emphasis on the priority of experience over a priori reasoning.
[ترجمه گوگل]پراگماتیسم در تأکید بر اولویت تجربه بر استدلال پیشینی با تجربه گرایی موافق است
[ترجمه ترگمان]Pragmatism با تجربه گرایی در تاکید خود بر اولویت تجربه بر یک استدلال استقرایی موافق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the absence of such evidence, there is no a priori hypothesis to work with.
[ترجمه گوگل]در غیاب چنین شواهدی، هیچ فرضیه پیشینی برای کار با آن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در غیاب چنین مدرکی، هیچ فرضیه استقرایی برای کار کردن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Well-conducted human studies that demonstrate a clear association in a study design that is determined a priori for testing the hypothesis of such association.
[ترجمه گوگل]مطالعات انسانی خوب انجام شده که ارتباط واضحی را در یک طرح مطالعه نشان میدهد که پیش از این برای آزمایش فرضیه چنین ارتباطی تعیین میشود
[ترجمه ترگمان]مطالعات انسانی که یک ارتباط شفاف را در طراحی مطالعه نشان می دهند که برای آزمایش فرضیه چنین انجمنی از پیش فرضی تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Therefore, reputable and qualified scientists in this field are boycotted a priori.
[ترجمه گوگل]لذا دانشمندان معتبر و واجد شرایط در این زمینه به صورت پیشینی تحریم می شوند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، دانشمندان مشهور و واجد شرایط در این زمینه، استقرایی را تحریم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید