a number of


چند، چندین، تعدادی

جمله های نمونه

1. I got a number of suppliers to quote me their best prices.
[ترجمه گوگل]من تعدادی از تامین کنندگان را دریافت کردم تا بهترین قیمت های خود را به من اعلام کنند
[ترجمه ترگمان]من تعدادی از تامین کنندگان را گرفتم تا بهترین قیمت آن ها را به من بگویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These plants produce a number of thin roots.
[ترجمه گوگل]این گیاهان تعدادی ریشه نازک تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]این گیاهان ریشه های باریک دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A number of people have been employed to deal with the backlog of work.
[ترجمه گوگل]تعدادی از افراد برای رسیدگی به عقب ماندگی کار به کار گرفته شده اند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از مردم برای پرداختن به کاره ای انباشته شده کار به کار گرفته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The swindlers had roped into a number of gullible persons.
[ترجمه گوگل]کلاهبرداران با طناب به تعدادی افراد ساده لوح برخورد کرده بودند
[ترجمه ترگمان]کلاه برداری به تعداد زیادی از افراد ساده لوح تبدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The crisis has led to the closure of a number of non-essential government services.
[ترجمه گوگل]این بحران منجر به تعطیلی تعدادی از خدمات غیرضروری دولتی شده است
[ترجمه ترگمان]این بحران منجر به بسته شدن تعدادی از خدمات غیر ضروری دولتی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A number of unruly youth ganged up and terrorized the district.
[ترجمه گوگل]تعدادی از جوانان سرکش باند گروهی تشکیل داده و منطقه را به وحشت انداختند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از جوانان سرکش از جا برخاستند و منطقه را به وحشت انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Police say a number of forged banknotes are in circulation.
[ترجمه گوگل]پلیس می گوید تعدادی اسکناس جعلی در گردش است
[ترجمه ترگمان]پلیس می گوید که تعدادی از اسکناس های جعلی در جریان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A number of potential buyers have expressed interest in the company.
[ترجمه گوگل]تعدادی از خریداران بالقوه به این شرکت ابراز علاقه کرده اند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از خریداران احتمالی در این شرکت ابراز علاقه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A number of promising discoveries had also been made and were now being proved up.
[ترجمه گوگل]تعدادی از اکتشافات امیدوارکننده نیز انجام شده بود و اکنون در حال اثبات است
[ترجمه ترگمان]تعدادی از کشفیات امیدوار کننده نیز انجام شد و اکنون به اثبات رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pressure group has won a number of concessions on environmental policy.
[ترجمه گوگل]گروه فشار امتیازات متعددی را در زمینه سیاست زیست محیطی به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]گروه فشار تعدادی از امتیازات را در سیاست محیط زیست به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. (Clearance of the site required the removal of a number of trees.
[ترجمه گوگل](پاکسازی محل مستلزم حذف تعدادی درخت بود
[ترجمه ترگمان]پاک سازی سایت به حذف تعدادی از درختان نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. (He was carrying a number of files under his arm .
[ترجمه گوگل](تعدادی پرونده زیر بغل داشت
[ترجمه ترگمان](او تعدادی از پرونده ها را در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. (He made a number of rude remarks about the food.
[ترجمه گوگل](او در مورد غذا اظهارات بی ادبانه ای کرد
[ترجمه ترگمان](او برخی از سخنان زننده در مورد غذا را بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. (The speaker can extemporize on any of a number of subjects.
[ترجمه گوگل](گوینده می تواند در مورد هر یک از موضوعات مختلف توضیح دهد
[ترجمه ترگمان](سخنران می تواند بر روی هر یک از موضوعات تمرکز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. (There are a number of different points of view on this issue.
[ترجمه گوگل](در این مورد دیدگاه های مختلفی وجود دارد
[ترجمه ترگمان](تعدادی از نکات مختلف در مورد این موضوع وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• several, numerous, many

پیشنهاد کاربران

معنی این واژه به هیچ عنوان "تعداد زیاد" یا "کم" نمیتونه باشه
چند، چندین، تعدادی، شماری ( بیشتر از ۲ ولی نه زیاد )
هم معنی : Several.
A number of تعداد زیاد
The number of تعدادِ برای مثال
The number of students in the class is fifteen
A number of options were suggested
( بعداز A number . . . فعل به صورت جمع می آید )
The number of farmers is decreasing
( بعداز The number. . . فعل به صورت مفرد می آید )
چند، تعدادی
A number of = some
تعدادی
A number of different things or people
چندین کار مختلف یا چندین آدم متفاوت
شماری ( از ) ، تعدادی ( از ) ، چندی ( از )
چندتایی، تعدادی، بعضی از، برخی
معدود

بپرس