a matter of


مربوط است به (چیزی)، بستگی دارد به (چیزی)

جمله های نمونه

1. It's a matter of personal preference .
[ترجمه گوگل]این یک موضوع ترجیح شخصی است
[ترجمه ترگمان]این یک اولویت شخصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is a matter of great public interest.
[ترجمه گوگل]این موضوع مورد توجه عمومی است
[ترجمه ترگمان]موضوع مورد علاقه عموم مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Well, as a matter of fact, I did.
[ترجمه گوگل]خب، در واقع، من این کار را کردم
[ترجمه ترگمان]خب، در حقیقت، من این کار رو کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's a matter of common courtesy to acknowledge letters.
[ترجمه گوگل]تصدیق نامه ها یک امر ادبی رایج است
[ترجمه ترگمان]برای تصدیق نامه از ادب و نزاکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is a matter of the will, a quality of the imagination, vigor of the emotions.
[ترجمه گوگل]این موضوع اراده، کیفیت تخیل، قدرت عواطف است
[ترجمه ترگمان]این موضوع اراده، کیفیت تخیل، نیروی تخیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is a matter of prime importance.
[ترجمه گوگل]این موضوع از اهمیت اولیه برخوردار است
[ترجمه ترگمان]این موضوع بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As a matter of interest, what time did the party finish?
[ترجمه گوگل]به عنوان یک موضوع علاقه، مهمانی چه ساعتی تمام شد؟
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه موضوع جالب کدوم زمان مهمونی تموم شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We clean and repair the machines as a matter of routine.
[ترجمه گوگل]ما ماشین ها را به صورت روتین تمیز و تعمیر می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما ماشین ها را به عنوان امری عادی تمیز و تعمیر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Luck is a matter of preparation meeting opportunity. Oprah Winfrey
[ترجمه کتابدانه] شانس ، آمادگی ملاقات با فرصتهاست
|
[ترجمه گوگل]شانس یک فرصت ملاقات آماده سازی است اپرا وینفری
[ترجمه ترگمان]شانس، موضوع آماده سازی فرصت است اپرا وینفری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Longterm forecasts were largely a matter of guesswork.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی‌های بلندمدت تا حد زیادی یک حدس و گمان بود
[ترجمه ترگمان]پیش بینی های longterm تا حد زیادی مربوط به حدس و گمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a matter of the utmost urgency to find out what has happened to these people.
[ترجمه گوگل]این یک موضوع فوری است که بفهمیم چه بر سر این افراد آمده است
[ترجمه ترگمان]بسیار ضروری است که بفهمیم چه اتفاقی برای این مردم افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was a matter of some concern to most of those present .
[ترجمه گوگل]این موضوع برای اکثر حاضران نگران کننده بود
[ترجمه ترگمان]این موضوع مربوط به بسیاری از آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The price is a matter of/for negotiation.
[ترجمه گوگل]قیمت موضوعی / قابل مذاکره است
[ترجمه ترگمان]قیمت یک موضوع مذاکره \/ مذاکره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I think it is a matter of opinion.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم یک موضوع نظر است
[ترجمه ترگمان]به نظر من که عقیده شما مطرح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Destiny is not a matter of chance. It's a matter of choice.
[ترجمه گوگل]سرنوشت یک چیز شانسی نیست موضوع انتخاب است
[ترجمه ترگمان]تقدیر به هیچ وجه تصادفی نیست این یک انتخاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• an issue of, a question of

پیشنهاد کاربران

چیزی از جنسِ
یکی از معادل ها می تونه در حد باشه
this is a matter of conjecture.
این امر در حد حدس و گمان است.
1. قریبِ، حدودِ
2 - فقط، صرفاً، تنها
3 - در ظرفِ
منبع: دیکشنری هزاره
چیزایی که نوشتم مجموع سرچ از نت و خلاصه ای از نوشته ی بچه های دیگه تو همین صفحست.
این عبارت به طور کلی سه معنی زیر را می دهد :
۱. مقدار کم از چیزی
مثال ها :
It cooks in a matter of ( a few ) minutes.
...
[مشاهده متن کامل]

ظرف ( در عرض ) چند دقیقه پخته می شود.
The crisis was resolved in a matter of ( a few ) hours.
بحران ظرف چند ساعت حل و فصل شد.
The ball was foul by a matter of inches.
توپ به فاصله ی چند اینچ خطا رفت.
۲. مورد دوم استفاده از این عبارت برای بیان این موضوع استفاده می شود که بگوییم چیزی نتیجه ی چیز دیگری است یا نیازمند به آن است. کلمات تحت الفظی مورد استفاده در این مورد:
* ربط داشتن به / مربوط بودن به کسی یا چیزی
* به منظور ( مرتبط با )
* نتیجه ی . . .
* به معنی . . .
* به طور مثال
* و . . .
مثال ها :
Learning to ride a bicycle is a matter of practice.
یادگیری دوچرخه سواری یک امر تمرینی است. ( نتیجه ی تمرین است یا به تمرین نیاز دارد. )
His success was just a matter of being in the right place at the right time.
موفقیت او فقط به این خاطر بود که ( نتیجه ی آن بود که ) در زمان مناسب، در مکان مناسب قرار داشت.
It's only a matter of time before/until we catch him.
قبل از اینکه ( تا زمانیکه ) او را بگیریم به زمان نیاز بود.
( گرفتنش اجتناب ناپذیر بود ولی به زمان نیاز داشت )
The doctor says it's a matter of hours.
دکتر می گه تا چند ساعت دیگه مشخص می شه.
( مشخص شدنش به چند ساعت زمان نیاز داره. )
Meditation practice is a matter of creating a sense of restfulness.
انجام مراقبه به معنای ( به منظورِ یا مرتبط با ) ایجاد حس آرامش است.
The man was on his way for a matter of business.
مرد برای ( به منظورِ یا در ارتباط با ) یک موضوع کاری در راه بود.
۳. کاربرد سوم این عبارت به منظور بیان و توضیح دلیل برای چیزی است.
مثال ها :
She insists on honesty as a matter of principle.
او بر صداقت به عنوان یک اصل ( اخلاقی ) اصرار دارد.
( صداقت دلیلِ اخلاق است )
All requests for free tickets are turned down as a matter of policy.
همه ی درخواست ها برای بلیط مجانی به دلیل خط و مشی ( سیاست گذاری ) رد شد.
مسئله مهم آخر در مورد این عبارت آن است که معانی بیان شده معانی کلی این عبارت بود و این عبارت در ترکیب با کلمات دیگر معانی خاص دیگری می دهد که آنها را جداگانه سرچ کنید و یاد بگیرید.

Related to
اشاره به مقدار کم از چیزی
The man was on his way for a matter of business.
برای یه کار تجاری
مسئله ی
به طور مثال، جایی گفته می شود که مسئله ی شناخت در میان است.
موضوعِ، مساله ی
a matter of life and death : موضوع مرگ و زندگی
a matter of utmost importance : مسئله ای با حد اعلای اهمیت
ربط داشتن به . . .
منوط به کسی یا چیزی بودن : منوط است به . . .
مربوط بودن به چیزی یا کسی
به معنای/ به معنی / به طور مثال :
. Meditation practice is not a matter of creating a sense of restfulness
تمرین مراقبه به معنای ایجاد حس آرامش نیست.

بپرس