a lot on my plate

پیشنهاد کاربران

Very busy with lots of responsibilities
مثال:
David currently has a lot on his plate as his boss is on vacation
اصطلاح a lot on my plate را ممکن است به شکل های زیر هم ببینید:
too much on my plate
enough on my plate
so much on my plate
هر سه معنای یکسانی دارند.
معانی و کاربرد:
داشتن کارها و وظایف متعدد برای انجام دادن در یک زمان
...
[مشاهده متن کامل]

احساس خستگی و کلافه شدن از داشتن کارهای زیاد برای انجام دادن به طور هم زمان
اتفاقات زیادی که در زندگی شما به طور هم زمان رخ می دهد.

این اصطلاح معادل ( ! I'm really busy ) هست.
پر مشغله بودن
خیلی استرس دارم

بپرس