مثال:
اصطلاح a lot on my plate را ممکن است به شکل های زیر هم ببینید:
too much on my plate
enough on my plate
so much on my plate
هر سه معنای یکسانی دارند.
معانی و کاربرد:
داشتن کارها و وظایف متعدد برای انجام دادن در یک زمان
... [مشاهده متن کامل]
احساس خستگی و کلافه شدن از داشتن کارهای زیاد برای انجام دادن به طور هم زمان
اتفاقات زیادی که در زندگی شما به طور هم زمان رخ می دهد.
هر سه معنای یکسانی دارند.
معانی و کاربرد:
داشتن کارها و وظایف متعدد برای انجام دادن در یک زمان
... [مشاهده متن کامل]
احساس خستگی و کلافه شدن از داشتن کارهای زیاد برای انجام دادن به طور هم زمان
اتفاقات زیادی که در زندگی شما به طور هم زمان رخ می دهد.
این اصطلاح معادل ( ! I'm really busy ) هست.
پر مشغله بودن
خیلی استرس دارم