a lot

/ə lɑt//ə lɒt/

معنی: خیلی زیاد
معانی دیگر: زیاد

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: to a great degree or extent.

- I like him a lot.
[ترجمه ،،،،،] من خیلی ازش خوشم میاد
|
[ترجمه گوگل] من او را خیلی دوست دارم
[ترجمه ترگمان] خیلی ازش خوشم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She exercises a lot.
[ترجمه گوگل] او خیلی ورزش می کند
[ترجمه ترگمان] او زیاد ورزش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: often.

- They eat out a lot.
[ترجمه سوگل] آنها بیشتر بیرون غذا میخورند
|
[ترجمه گوگل] آنها زیاد بیرون غذا می خورند
[ترجمه ترگمان] آن ها زیاد غذا می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It takes a lot of thought and effort and downright determination to be agreeable.
[ترجمه گوگل]برای موافق بودن نیاز به فکر و تلاش زیاد و عزم جدی است
[ترجمه ترگمان]فکر و تلاش زیاد و عزم جزم برای خوشایند بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tinned fruit usually has a lot of syrup with it.
[ترجمه گوگل]میوه های کنسرو شده معمولاً شربت زیادی به همراه دارند
[ترجمه ترگمان]میوه Tinned معمولا حاوی مقدار زیادی شربت با آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The conference is going to be a lot of extra work.
[ترجمه گوگل]کنفرانس کار اضافی زیادی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس کار بسیار زیادی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thanks a lot for the drink.
[ترجمه گوگل]خیلی ممنون بابت نوشیدنی
[ترجمه ترگمان] خیلی ممنون که مشروب خوردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A new computer system entails a lot of re-training.
[ترجمه گوگل]یک سیستم کامپیوتری جدید مستلزم آموزش مجدد زیادی است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کامپیوتری جدید مستلزم آموزش مجدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She has a lot of correspondence to deal with.
[ترجمه گوگل]او مکاتبات زیادی برای رسیدگی دارد
[ترجمه ترگمان]اون خیلی نامه داره که باید باه اش کنار بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The farmer grows a lot of wheat.
[ترجمه گوگل]کشاورز گندم زیادی می کارد
[ترجمه ترگمان]کشاورز گندم زیادی بزرگ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oh, you've got a lot of candies!Will you split with us?
[ترجمه گوگل]اوه، شما مقدار زیادی آب نبات دارید! آیا از ما جدا می شوید؟
[ترجمه ترگمان]! اوه، تو خیلی شیرینی داری از ما جدا میشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thanks a lot for lending me the money.
[ترجمه گوگل]خیلی ممنون که پول را به من قرض دادید
[ترجمه ترگمان] خیلی ممنون که پول قرض دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The man gained a lot in the business, but he lost the respect of his friends.
[ترجمه گوگل]آن مرد در تجارت سود زیادی به دست آورد، اما احترام دوستانش را از دست داد
[ترجمه ترگمان]مرد خیلی به این کار دست پیدا کرد، اما احترام دوستانش را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They spent a lot of money equipping the school with new computers.
[ترجمه گوگل]آنها پول زیادی را صرف تجهیز مدرسه به رایانه های جدید کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها پول زیادی صرف تجهیز مدرسه با کامپیوترهای جدید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They freely admit they still have a lot to learn.
[ترجمه گوگل]آنها آزادانه اعتراف می کنند که هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها آزادانه اعتراف می کنند که هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You have a lot of nerve.
[ترجمه گوگل]خیلی اعصاب داری
[ترجمه ترگمان] عجب رویی داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You need a lot of self-discipline when you're doing research work on your own.
[ترجمه گوگل]هنگامی که به تنهایی کار تحقیقاتی انجام می دهید، به نظم و انضباط زیادی نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]زمانی که تحقیقات خود را روی خودتان انجام می دهید نیاز به نظم و انضباط زیادی دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There's a lot of contention about that issue - for every person firmly in favour, there's someone fiercely against it.
[ترجمه گوگل]اختلافات زیادی در مورد آن موضوع وجود دارد - برای هر فردی که قاطعانه طرفدار آن است، کسی به شدت مخالف آن است
[ترجمه ترگمان]بحث زیادی در مورد این مساله وجود دارد - برای هر فرد به نفع خودش، یک نفر به شدت مخالف آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیلی زیاد (قید)
a lot, very much, lots, very many, plenty, often

انگلیسی به انگلیسی

• very much, very many; very, extremely

پیشنهاد کاربران

گزاف
ترجمه ۱: زیاد، خیلی زیاد، بسیار، خیلی، فراوان، تعداد یا مقدار زیاد
A lot= a bunch, so much
bunch, pile مترادفاش ن
واژه a lot به معنای خیلی
قید a lot معنای نزدیکی با خیلی یا بسیار در فارسی دارد. قید a lot شدت یک صفت یا عمل را افزایش می دهد. مثلا:
he looks a lot older ( او خیلی پیرتر به نظر می رسد. )
در این مثال قید a lot شدت صفت older ( پیرتر ) را بیشتر می کند. از a lot برای نشان دادن افزایش شدت در تکرار عمل هم استفاده می شود. مثلا:
...
[مشاهده متن کامل]

we used to go there a lot ( ما قبلا خیلی آنجا می رفتیم. )
در این مثال قید a lot نشان می دهد که آن اتفاق زیاد رخ می داده است.
منبع: سایت بیاموز

Thank you bro, that means a lot to me : ممنون داداش برام خیلی ارزش داره ( حرفتو دوست داشتم و برام ارزشمند بود )
زیاد ، انبوه ، بسیار ،
بسیار
چیزی که زیاد باشد
به معنی زیاد بسیار

فراوان، وافر
زیاد
انبوه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس