( Show ) a flash of something A flash of something– meaning: a sudden or brief manifestation or occurrence of something. تجلی یا وقوع ناگهانی یا کوتاه چیزی؛ نشانی مختصر؛ بارقه ای از؛ اتفاق گذرا ... [مشاهده متن کامل]
Example 1: 👇 a flash of understanding. بارقه ای از درک؛ جرقه ی ناگهان از فهم یک مطلب؛ یهویی گرفتن مطلبی؛ افتادن دو زاری Example 2: 👇 She had a flash of inspiration. او الهامی ناگهانی و سریع داشت. Example 3: 👇 The essay could do with a flash of wit مقاله می توانست برخوردار از ذکاوت آنی باشد. 2. Show a flash of something displaying something unexpectedly and quickly . نمایش چیزی به شکل غیر منتظره و سریع؛ یهویی چیزی را نشان دادن؛ بروز ناگهانی Example 1: 👇 He showed a flash of that humour when asked what would be different about the new movie. وقتی از او پرسیده شد که فیلم جدید چه چیز متفاوتی خواهد داشت، وی طنز غیر منتظره و آنیِ همیشگی اش را به نمایش گذاشت. Example 2: 👇 You could even show a flash of reptile with your choice of shoes. حتی با انتخاب کفشهایتان، می توانید نمایشی آنی از خزندگان ( بخصوص مارمولک و تمساح ) داشته باشید ( منظور کفش های نوک تیز است ) Example 3: 👇 ESCOBAR ( a little uncomfortably now ) : Mrs. Mulwray, do you happen to know the name of the young woman in question? EVELYN ( shows a flash of annoyance. ) : No. * Chinatown: Screenplay by Robert Towne and Roman Polanski Director: Roman Polanski اسکوبار ( الان با کمی ناراحتی ) : خانم مولوری، آیا نام زن جوان مورد نظر را می دانید؟ اِوِلین ( رنجش آنی از خود بروز می دهد. ) : نه. *متن انتخابی: از فیلنامه ی #محله ی چینی ها# فیلنامه: رابرت تاون و رومن پلانسکی کارگردان: رومن پلانسکی