a fat lot of good

پیشنهاد کاربران

فایده نداره
به درد نمی خوره
پشیزی نمی ارزه
meaning: saying rudely that it is no good or no help at all; not at all useful or helpful.
معادل کُردیش میشه:
قسه ی بی جی و بی ری - قْسَیْ بِجِ و بِرِ -
A fat lot of good/help/use ( informal ) – meaning: saying rudely that it is no good or no help at all; not at all useful or helpful.
زمانی از این عبارت استفاده می شود که فرد می خواهد به شکلی بی ادبانه ابراز کند که آنچه در موردش صحبت می شود یا کاری که انجام می شود هیچ کمکی نمی کند و یا به هیچ وجه مفید نیست یا فایده ای ندارد و یا بدرد نمی خورد.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
"I've brought an umbrella. " "A ( fat ) lot of good that will do now that it's stopped raining!"
سخنگوی اول: من با خودم چتر اوردم. سخنگوی دوم: الان که باران بند آمده دیگه بدرد نمیخوره
Example 2: 👇
TRACY ( Reading sheets ) : Oh! The absolute devilish— Who publishes Destiny?
SANDY: Sydney Kidd. — Also, Dime, also Spy, the picture sheet. I worked on time for two summers, you know that.
TRACY: Stopped? It's got to be! I’ll go to him myself.
SANDY: A fat lot of good that would do. You're too much alike. God save us from this strong. I saw Kidd the day before yesterday.
TRACY: What happened?
SANDY: I think i fixed things.
TRACY: How?
SANDY: That would be telling.
* The Philadelphia Story - a play by Philip Barry
تریسی ( در حال خواندن کاغذهای چاپ شده ) : اوه! شیطان مطلق - چه کسی Destiny رو منتشر می کند؟
سندی: سیدنی کید. - همچنین، Dime، همچنین Spy، کاغذ تصویر [رونگاه کن. ] من دو تابستان براشون کار کردم، این رو می دونستی؟
تریسی: دیگه براشون کار نمی کنی؟ کار درستی کردی! من خودم میرم پیشش.
سندی: هیچ فایده ای نداره. شما خیلی شبیه هم هستید. خدایا ما را از قدرتمندان نجات بده. پریروز کید رو دیدم.
تریسی: چی شد؟
سندی: فکر می کنم کارا رو راست و ریس کردم.
تریسی: چطور؟
سندی: اگه بگم مزه اش میره ( لطفش رو از دست میده )
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #داستان فیلادلفیا، # اثر فیلیپ بری

a fat lot of good

بپرس