احساس ریشه دار رنجش ناشی از حس حقارت که گاهی با رفتار پرخاشگرانه مشخص می شود؛ با خود درگیر بودن؛ شاکی بودن از خود؛ از عالم و آدم طلبکار بودن؛ خود درگیری داشتن؛ همیشه ناراضی؛ اهل مرافعه؛ چماق به دست بودن؛ پاچه گیر؛ توپش پُره؛ با خودش مشکل داره؛ حالش کلا نامیزونه
... [مشاهده متن کامل]
جورجی: فرانک، فکر می کنی برنی داد از من خوشش میاد؟
فرانک: چرا … اون پسر نباید از تو خوشش بیاد؟
جورجی: نمی دونم. انگار که یه جورایی با خودش درگیره ( یا مثل طلبکارا می مونه؛ حالش کلا نامیزونه؛ چماق به دسته ) . اصلاً از زن ها خوشش میاد؟
فرانک: اون ازدواج کرده، طلاق گرفته، بچه داره. . .
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه # دختر روستایی، # اثر کلیفورد اودیتس ( ص ۳۱، نسخه چاپی )

عصبانی بودن بخاطر چیزی که قبلا اتفاق افتاده