a blessing in disguise


داروی تلخی که باید فرو داده شود، کار ناخوشایند ولی لازم، جام زهر، چیزی که ابتدا خوشایند نیست ولی بعدا معلوم می شود که خوب بوده، توفیق اجباری

پیشنهاد کاربران

توفیق اجباری، چیزی که ابتدا خوشایند نیست اما بعدا مشخص می شود که خوب بوده
a good thing that seemed bad at first
Example
Loosing that job was a blessing in disguise
نعمت در لباس بلا
When something bad happens at first we do not see that there are also good points in the situation.
FOR EXAMPLE: He missed the bus and it was a blessing in disguise. That bus got into an accident.
اگه دوست داشتید لایک کنید🌌 💎
خیریت بوده
بد ظاهر خوش باطن.

خیر پنهان
نعمت در لباس نقمت
خدا گر زحکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری
حکمتی در چیزی بودن/در چیزی خیری وجود داشتن
چیزی که در ظاهر بد و ناخوشایند بود ولی بعدا بخاطرش اتفاقِ خیلی بهتری افتاد
حتما ی حکمتی توشه
توفیق اجباری
سلام عزیزان. مثل همیشه اول تعریف انگلیسی: a good thing that seemed bad at firstدر فارسی هم ما میگیم ی حکمتی توشه!اینم دقیقا همونه. به یاد داشته باشید که همیشه باید این اصطلاح در قالب جمله بیاد.
For example:I believe that in everythings there is a blessing in disguise that we still don't know
...
[مشاهده متن کامل]

( English is sweet )

در ابتدا با مشکل و دشواری همراه است اما بعدا مشخص می شود بهتری اتفاق ممکن بوده است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس