a bit of a do

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
یه مراسم/مهمونی جمع وجور / یه دورهمی / یه جشن کوچیک
در زبان محاوره ای:
یه مهمونی کوچولو، یه دورهمی، یه مراسم خودمونی، یه جشن جمع وجور
- - -
🔸 تعریف ها:

...
[مشاهده متن کامل]

1. ** ( اجتماعی – بریتانیایی ) :**
رویداد اجتماعی مثل مهمانی، جشن تولد، عروسی، یا مراسم کاری که معمولاً غیررسمی یا خودمانی است
مثال:
> We’re having a bit of a do for Mum’s birthday.
> یه جشن کوچولو برای تولد مامان داریم.
2. ** ( طنزآمیز – خودمانی ) :**
گاهی با لحنی شوخی یا کم اهمیت برای اشاره به مراسمی که شاید بزرگ نباشه ولی قابل توجهه
مثال:
> It turned into quite a bit of a do!
> آخرش شد یه جشن حسابی!
3. ** ( فرهنگی – بریتانیا ) :**
در انگلیسی بریتانیایی، این اصطلاح حس خودمانی، غیررسمی، و اجتماعی داره—اغلب در جمع های خانوادگی یا محلی استفاده می شه
- - -
🔸 مترادف ها:
party – gathering – celebration – get - together – function – social event