a and a half

پیشنهاد کاربران

ترجمه ۱: اصطلاحی برای اشاره به چشمگیر بودن، خاص بودن، ممتاز بودن و یا فراتر از حد انتظار بودن یک شخص یا چیز
* مثال ۱: . Aunt edie was a woman and a half
- عمه اِدی، زن بی نظیری بود.
- عمه اِدی، زن معرکه ای بود.
...
[مشاهده متن کامل]

- عمه اِدی، یک شیرزن بود.
* مثال ۲: . That was a walk and a half! i'm exhausted
- عجب پیاده روی بود، از پا درآمدم.
- پیاده روی طاقت فرسایی بود، از پا درآمدم.

بپرس