دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در لغت نامه دهخدا با حرف ق - صفحه 84
قصیرالنسب
قصیره
قصیری
قصیص
قصیصه
قصیع
قصیعا
قصیعه
قصیف
قصیف البطن
قصیل
قصیله
قصیم
قصیمه
قصیه
قض
قض ء
قضئه
قضا
قضا و قدر
قضا کردن
قضاء
قضاءه
قضائه
قضاب
قضابلا
قضابه
قضات
قضاض
قضاضیم
قضاع
قضاعه
قضاعی
قضاف
قضاقض
قضاقضه
قضاقورتکی
قضام
قضاه سته
قضاوت
قضاوت ورزیدن
قضاک
قضای حاجت
قضایا
قضب
قضبات
قضبان
قضبه
قضض
قضع
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89