لغت نامه دهخدا با حرف ف - صفحه 102

دیکشنری مترجم بپرس

فهرست واژگان در لغت نامه دهخدا با حرف ف - صفحه 102

فیروزه وار فیروزه وطاء فیروزه کاخ فیروزکلای بالا فیروزکلای پائین فیروزکنده فیروزکوه فیروزی فیروزی بخشیدن فیروزی دادن فیروزی رسان فیروزی مند فیروزی نامه فیروزی یافتن فیروزیان فیروسا فیروطیس فیروفس فیرون فیری فیریاب فیریابی فیریدن فیریده فیز فیزله فیزیانه ٔ بالا فیزیانه ٔ پایین فیزیسین فیزیولوژی فیزیولوژیست فیزیولوژیک فیزیوکرات فیزیوکراسی فیزیک فیزیک دان فیس فیس کردن فیسا فیسابلوس فیسادبراسانا فیسالون فیستین فیسحی فیسو فیسور فیسیر فیش فیشان فیشل

98 99 100 101 102 103 104 105 106 107

دیکشنری آبادیس

آبادیس از سال 1385 فعالیت خود را در زمینه فن آوری اطلاعات آغاز کرد. نخستین پروژه آبادیس، سایت دیکشنری آبادیس بود. دیکشنری آنلاین آبادیس از ابتدا تاکنون تغییرات بسیاری کرده و ویژگی های مختلفی به آن اضافه شده است. آبادیس افزونه ای کاربردی برای مرورگرهای فایرفاکس و کروم و اپلیکیشن موبایل طراحی کرده است که میتوانید از لینک های بالا دانلود کنید. دیکشنری آبادیس شامل بخش هایی نظیر دیکشنری به زبان های مختلف از جمله انگلیسی، فارسی، عربی و همچنین بیست دیکشنری تخصصی با تلفظ انگلیسی و آمریکایی، ترجمه مخفف و کلمات اختصاری، مترجم آنلاین متن، لغتنامه دهخدا، فرهنگ معین، فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ مترادف ها و متضاد ها، معادل فارسی کلمه یا به شیوه درست تر برابر پارسی واژه، فرهنگ سره، عبارات مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دانشنامه عمومی، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع و ابزارهایی مانند واژه ساز، راهنمای انتخاب اسم و ... می باشد.

حقوق این سامانه وابسته به دیکشنری آبادیس می باشد.
استفاده از نوشتارهای این دیکشنری، با ذکر منبع، آزاد است.

© 2006-2023 abadis.ir