دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در لغت نامه دهخدا با حرف ز - صفحه 30
زت
زته
زتوخ
زج
زج لاوه
زجاء
زجاج
زجاج ابیض
زجاج فرعونی
زجاج مصنوع
زجاج معدنی
زجاجات
زجاجله
زجاجلی
زجاجه
زجاجه ٔ ساعت
زجاجون
زجاجی
زجاجیت
زجاجین
زجاجیه
زجار
زجال
زجاله
زجان
زجبه
زجج
زججه
زجح
زجر
زجر بردن
زجر دادن
زجر فرمودن
زجر گرفتن
زجر نمودن
زجر کردن
زجر کشیدن
زجر کشیده
زجرد
زجرس
زجره
زجرکش
زجرکش شدن
زجرکش کردن
زجل
زجلاء
زجلات
زجله
زجلی
زجم
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35