لغت نامه دهخدا با حرف خ - صفحه 32

دیکشنری مترجم بپرس

فهرست واژگان در لغت نامه دهخدا با حرف خ - صفحه 32

خانه فروشی خانه قائد خانه قائدی خانه قلعه خانه خانه گاه خانه گرد خانه گرداب خانه گرفتن خانه گزان خانه گیر خانه گیری خانه لانه خانه ماندن خانه مانده خانه مرغزار خانه مشحوت خانه میران خانه میرزا خانه نزول خانه نشستن خانه نشین خانه نشین شدن خانه نشین کردن خانه نشینی خانه نگهدار خانه و لانه خانه واده خانه وار خانه واری خانه وحشت خانه ویران کن خانه کاری خانه کت خانه کت بکر خانه کردن خانه کشی خانه کن خانه کنار خانه کهدان خانه کوچ خانه کوه خانه کیان خانه یکی خانه یکی شدن خانها خانو خانوادگی خانواده خانوار خانوانه

28 29 30 31 32 33 34 35 36 37