اوارهاواره و در به دراواره و دربدراواره یا دربدراوازاواز بلبلاواز بلنداواز خواباواز خواب کودکاناواز خواناواز خواندناواز خوانیاواز دادناواز دسته جمعیاواز دهندهاواز رسااواز سم ستوراناواز سوزناکاواز طرب انگیز چند تن که با هم بخواننداواز قورباغهاواز گروهیاواز ماکیاناواز مهیباواز نرماواز و ندا دهندهاواز کبوتراواز کوفتن سلاح بر یکدیگر در فارسیاواز یا اهنگاوازش از دور خوش استاوازش در مثل از دور شنیدن خوش استاوازهاوازه خواناوازه و شهرتاوازی از دستگاه شوراوازی در دستگاه شوراواشناسیاوانساوای بماوای جغداوای حزیناوای حماسیاوای خشناوای درشتاوای زنبوراوای سگاوای شگفتیاوای صاف و روشن هنگام خواندناوایی به معنی نهاوت اشفتهاوتاد