چیزی را در معرض فروش گذاشتن به نحوی که هر خریدار قیمت بیشتری نسبت به دیگر خریداران پیشنهاد کند یا انچیزی را دوباره به دست اوردنچیزی که دیده بشودچیزی که روی اب حرکت کندچیزی که سر را بر روی ان میگذارند و میخوابندچیزی که لازمه چیز دیگر استچیزی که لازمه چیز دیگری استچیستانچیستی و چگونگیچینچین بر پیشانیچین پوستچین پیشانیچین خوردگی لباسچین روی پوستچین ملیچین های ریز و درهم موی سرچین های موی سرچین و چروکچین و چروک پوستچین و شکنچین و شکن پوستچین و شکنجچینه دیوارچینه دیوار گلیچینه گلیچینه گلی دیوارچینه یا اشکوب