لنگ ابیلنگ می زندلنگرگاه کشتیلنگهلنگه بارلنگه به لنگهلنگه درلنگه در و پنجرهلهجهلهجه ای از زبان سامیان بدوی مشرق فراتلهستانلهیبلوازملوازم التحریرلوازم زندگانیلــوازم زندگیلوچلوحلودگیلوزلوزالمعدهلوسلوس بود سرش را بریدیملوس بودنلوس و از خودراضیلوس و بی مزهلوسترلوطیلولهلوله ای از جنس پی وی سیلوله ای در شکملوله ای در گیاهانلوله ای غضروفی در جلوی مریلوله ای غضروفی که از گلو به پایین جلوی مری قرار داردلوله باریک در ساقه گیاهلوله خروجی کلیهلوله شیره گیاهلوله گوارشیلوله گیاهیلوله مدرج ازمایشگاهلوله یا روزنی که دود از ان بالا می رودلونلون و فاملوکزامبوگلوکس و پر زرق و برقلکنلکنت زبانلکه سفید رو ی پوستلیاقتلیاقت ندارد