داءالاسدداءالفیلدائردائمدائم و پیوستهدائم و همیشهدائمیدائمی و ابدیتدائمی و همیشگیدائنداالندابراتداثرداجداچکداخلداخل چیزیداخل حاشیهداخل شدنداخل و درونداخل کردن داروی مایع با سورنگ به خونداخل کردن محلول در زیر پوست بدن یا درون رگ با سوزنداخل کعبهداخلی ترین بخش فرابر میوهداخلی ترین بخش فرابر میوه که در بسیاری از میوه ها سخت و محکم استداخلی ترین پرده از پرده های مغزداخمدادداد و ستدداد و ستد کالاییداد و ستد کلیداد و فریادداد و فریاد مردمداد یا انصافداداشدادستاندادگاهدادگاه بین ا لمللیدادگاه معروفدادگردادگر و منصــفدادگریدادگستریدادگستری قدیمدادن امتیاز تشکیل شرکتها و مؤسسات به خارجیان مطلقا استدادن انچه بر گردن شخص است از مال دیگراندادنی با وعدهدادنی با وعیددادنی در نوروزداده های کامپیوتری