به گوشه ای نشستن و در خود فرو رفتنبــه گیاه یا حیوانی که رو یــا داخل بدن موجود زنده دیگری زندگی نمــوده و از این زندگی فایده می برد یبه گیاهان میوه داری که ساقه ان روی زمین بخوابد گفته می شودبه لرزش در اوردنبه لرزه درامدبه مجموعه عملیاتی که منجر به ساخت و اندازه گیری دقیق دهانه درونی لوله توپ و اسلحه های گرم می شود یا به مراد خود نرسیدهبه مرحله عمل گذاشتنبه مرحوم گویندبه معنای هر نوع بزرگ شدگی غیر طبیعی غده تیروئید استبه معنی اشکار و پدیدار هم امدهبه معنی بختبه معنی بگوبه معنی تفاوت بین دارایی و بدهی و معرف وضع مالکیت یک موسسه استبه معنی خانهبه معنی زنده جاویدبه معنی سرپرست اصطبل هم امدهبه معنی لقببه معنی مالکبه معنی مصحفبه معنی نامهای گیتا شناختی استبه معنی نهبه معنی کبوتر خانگی نیز امدهبه مقادیر مختلفی از یک کالا که در قیمت های مختلف به شرط ثبات سایر عوامل اماده فروش است یا اطلاق می شبه مقصود رسیدهبه مقصود نرسیدهبه ملاحظهبه ملاقات بیمار رفتنبه موضوعی بیش از اندازه توجه کردنبه موقعبه مکتب نرفته و درس نخواندهبه میزبانی گویند که رفتار گرم و مناسبی داردبه مین ضد نفر 50 vS و 50 Ts گفته میشودبه نام خانوادگی هم می گویندبه نرمی رفتار کردنبه نمایش درامدن و به صحنه رفتنبه نوبت و نفر به نفربه نوبت کاری ا نجام دادنبه نیکویی ستودنبه هدر دادنبه هدف رسیدهبه هر جهتبه هریک از مجموعه لایه های سنگهایی که براثر اتشفشان و یا زلزله روی هم قرار گرفته اند یا گفته می شودبه هم چسبندهبه هم چسبیدهبه هم خوردگی هوابه هم رسیدنبه هم سائیدهبه هم ساییده شدهبه هم سودن