به حرکت دراوردنبه حرکت یا جنبش در اوردنبه حساب اوردنبه حساب رسندهبه حقوقی گویند که فقط به اتباع داخله کشوری تخصیص داده شده و برای بهره مند شدن از ان باید تابعیت ان کبه خاطربه خاطر اوردنبه خاطر اورندهبه خاطر این کهبه خانه های کلبه مانندی گفته می شود که در مناطق کوهستانی ساخته می شودبه خاک سپردنبه خدمت سربازی می گفتندبه خدمت گرفتن افراد با حقوق معینبه خشخاش می گذارندبه خصوص و به ویژهبه خواب رفتهبه خواب شدنبه خود گذاشته شدهبه خودروهایی گفته می شود که با هدف بهره گیری از حداکثر فضای داخلی جهت حمل بار یا مسافر طراحی شده اندبه دادوستد کالا یا خدمت دارای ارزش میان شخص حقیقی یا شخص حقوقی گفته می شودبه دار اویختنبه دام افتادنبه درد نخوربه درستی کهبه دست امدن یا واقعیت یافتنبه دست امدهبه دست اوردنبه دست اوردن توپ در بستکبالبه دست اوردن و به فروش رساندن محصول کارخانهبه دقت حسابرسی کردنبه دقت رسیدگی کردنبه دنبال مروارید در اب میرودبه دندان گرفتنبه دنیا امدنبه دنیا اوردنبه دنیا اوردن یابه دو چیز نامتناسب بخصوص از لحاظ بزرگی و کوچکی گویندبه دور خود گشتنبه دکمه دریچه هوای کاربراتور خودرو می گویندبه دیوار اویزندبه راستیبه راه راست بودنبه راه راست رفتنبه رای غیر مثبت هریک از اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد به قطع نامه های دارای اراء مثبت شورایبه رخ کشیدن احسانبه رخ کشیدن نیکوییبه رشته تحریر در اوردبه رشته کشیده شدهبه رنگ اسمانبه رنگ تیره