The paradoxes of today are the prejudices of tomorrow, since the most benighted and the most deplorable prejudices have had their moment of novelty when fashion lent them its fragile grace.
ما کافرکفریم و خداکافرماست مابنده ی اونیستیم ،اوبنده ی ماست .
میترسم نفسم دور از نفست در سینه بپوسد دور از منظره ی خندیدن تو، آیینه بپوسد
مفهوم بیت زیر چیه ؟ این طلب در تو گروگان خداست زانک هر طالب به مطلوبی سزاست
منظور حافظ از بی عمر زندهام من و این بس عجب مدار چیه ؟
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست بی بادهٔ گلرنگ نمیباید زیست این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست؟
نخستین بار که در برابرِ چشمانام هابیلِ مغموم از خویشتن تازیانهخورد ششساله بودم. و تشریفات سخت درخور بود: صفِ سربازان بود با آرایشِ خاموشِ پیادهگانِ سردِ شطرنج، و شکوهِ پرچمِ رنگینرقص و داردارِ شیپور و رُپرُپهیِ فرصتسوزِ طبل تا هابیل از شنیدنِ زارییِ خویش زردرویی نبرد.
مفعول در این مصراع کدامه ؟ "آتش آهیم چنین آب کرد"
کلمه ی "جان" در این بیت در کدام نقش دستوری نیامده است ؟ "تن ز جان و جان زتن مستور نیست/لیک کس را دید جان دستور نیست "
ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که دراین گنبد دوار بماند آرایه های ادبی بیت را نام ببرید .