بیشتر منظورم قهر کردن عادی با دوست هست نه کات کردن یا قطع رابطه
و امروز تدبیر از تدارک آن قاصر است و رای در تلافی آن عاجز، و زنبور انگبین بر نیلوفر نشیند و برایحت معطر و نسیم معنبر آن مشغول و مشعوف گردد تا بوقت برنخیزد، و چون برگهای نیلوفر پیش آید در میان آن هلاک ...
ابروی حبش به چین درآمد کهآیینهٔ چین ز چین برآمد نظامی دفتر لیلی و مجنون
درود دوستان معنی حرف اضافه ی "مر" که در متون کهن فارسی رایج بود چیست؟
تهاجم از معنی های تجاوز هست؟
آیا برای معنی واژه پروایی نداشت میتوان گفت خجالتی نداشت؟
و آنان که نیوفتاده بودند مجنون لقبش نهاده بودند ✏ «نظامی»
هر روز که صبح بردمیدی یوسف رخ مشرقی رسیدی کردی فلک ترنج پیکر ریحانی او ترنجی از زر لیلی ز سر ترنج بازی کردی ز زنخ ترنج سازی زان تازه ترنج نو رسیده نظاره ترنج و کف بریده چون بر کف او ترنج دیدند از عشق چو نار میکفیدند شد قیس به جلوهگاه غنجش نارنج رخ از غم ترنجش برده ز دماغ دوستان رنج خوشبویی آن ترنج و نارنج ✏ «نظامی»
سلام معنی کلمه augment را در آن جمله متوجه نمیشوم
جان و جانان چیست؟ گذرگاه بین جان و جانان چه نام دارد ؟ وچگونه جان شویم تا لایق جانان شویم؟ مگر الان چه هستیم؟