برابر فارسی برای واژه های مشخص شده در پرسش.
مضارع اخباری(ساده) با ماضی استمراری رو با هم اشتباه میگیرم و قاطیشون میکنم ،روش تشخیصش چجوریه؟ که بتونم سریع از هم تفکیک کنم و تشخیصش بدم؟ مثلا،فعل(می سراید) الان من نمیدونم این فعل ماضی استمراری یا مضارع اخباری،مبهمِ برام؟!
سوال های اخیر اخیر در اینجا صفت است یا مضاف الیه؟
منظور شاعراز "چرخ کبود" و " شبیخون بلا" در این ابیات چیه ؟ برسان باده که غم روی نمود ای ساقی این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی حالیا عکس دل ما است در آیینهی جام تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
معنی فامیلیم یعنی چی : قیاسوند
میترسم نفسم دور از نفست در سینه بپوسد دور از منظره ی خندیدن تو، آیینه بپوسد
شما "sex is not a natural act" چی ترجمه میکنید ؟
چیزی که خونده بودم این بود که دلالت به معنی انتقال ذهن از شنیدن لفظ به یکمعناست خواستم ببینم که این آیا صحیح است یا تعریف دیگری را در فقه داراست
برابر پارسیِ واژگانِ زیر چیست: 1- جمع = Addition 2- ضرب = Multiplikation 3- حاصل جمع یا مجموع = Summe 4- حاصلضرب = Produkt پیشاپیش سپاسِ بیکران به همه کسانی که به این پرسش می اندیشند.
در مصراع "گفت یافت می نشود جسته ایم ما " نوع فعل ماضی چیه ؟