قاماشماق به فارسی یعنی چه،مثلاوقتی دندونام یادستام به کاسه استیل و کتاب میزنم همه بدنم قاماشر،قاماشربه فارسی چی میشه،چون میخوام ببینم چرا بدنم اینجور
١ پاسخ
قاماشماق یک کلمه ترکی هست . وقتی کسی چشمش به نور بیفتد و نتواند چشم خودش را باز کند می گوید : گوزوم قاماشیر
: یعنی نور چشمم را می زند .
ما یک ضرب المثل داریم که شهریار آن را در یک بیت آورده :
من ده سنین دای اوغلونام سن ده منیم بی بیم قیزی
گؤنول باخیرسا گونه شه ، گؤزده گرک بیر قاماشا
(شعر ترکی شهریار ، بلالی باش)
ترجمه : من پسر دایی تو هستم و تو هم دختر عمه ی من هستی
اگر دل تو را وادار می کند که نظری به آفتاب بیندازی ، باید چشم هم در نگاه به خورشید لااقل کمی حیا کرده و یک خرده بسته بشود .
منظور شهریار این است اگر آدم بزرگواری به حرکات دور از احترام تو در محضرش خورده نمی گیرد لااقل خودت یک کمی به خاطر حیا مراعات کن .
این شعر را شهریار به زنش عزیزه گفته است که با هم دعوای زن و شوهری می کنند . زنش می گوید تو 50 سال بیشتر داری و من سی ساله هستم. اگر تو زوتر از من بمیری من چکار کنم .شهر در جواب میگه ما با هم فامیل هستیم . اگر من به خاطر فامیل بودن بعضی چیز ها را راعایت می کنم تو هم واجب است کمی مراعات کنی و همه چیز را فاش و پوست کنده نگویی .