پرسش خود را بپرسید
٣ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
پی جو :صفت فاعلی مرکب مرخم ، به معنای پی گیری کننده و جستجو کننده ، پی جوینده که (نده)از آخر آن حذف شده است و مرخم گشته.
٢,١٨٠
٠
٧٩
٣٤
١ سال پیش
پِی :دنبال -گشتن
جو:یافتن-جستن
یعنی گشتن و جستن
٣٨١
٠
٥
٨
١ سال پیش
واژهی "پِیجو" در بنیاد به چم(معنی) جستجوگر، ردیاب و...
این واژه بهتازگی بهجای واژهی بیگانه پِیجِر(دستگاه) نیز پیشنهاد شده است.
"پیجویی کردن" هم بهجای [پیج کردن]
٤٦,٠٨٣
٦
٢٢٩
٤٦٤
١ سال پیش