پرسش خود را بپرسید
٣ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
پی جو :صفت فاعلی مرکب مرخم ، به معنای پی گیری کننده و جستجو کننده ، پی جوینده که (نده)از آخر آن حذف شده است و مرخم گشته.
٢,٢٢٠
٠
٧٩
٣٤
١ سال پیش
پِی :دنبال -گشتن
جو:یافتن-جستن
یعنی گشتن و جستن
٣٩١
٠
٥
٨
١ سال پیش
واژهی "پِیجو" در بنیاد به چم(معنی) جستجوگر، ردیاب و...
این واژه بهتازگی بهجای واژهی بیگانه پِیجِر(دستگاه) نیز پیشنهاد شده است.
"پیجویی کردن" هم بهجای [پیج کردن]
٤٧,١٤٤
٦
٢٣٧
٤٨٢
١ سال پیش
پی جو =پی جوینده =کسی که دنبال کاری را گرفته و خبر داره ازان کار
صفت فاعلی مرکب مرخم
معنای آن =پی گیر ، جستجوکننده ،